مگر مشود

مگر مۍشود
از دوست داشتنش دست کشید
وقتۍ کہ هر شب
حتۍ خیالش
مرا در امن‌ترین نقطہ جهان
همان تخت خوابم
سفت در آغوش مۍکشد
دیدگاه ها (۲)

شروع کن!خوشبختی جایش همینجاستکنار تونگذار زندگی از مقابل چشم...

شب هایم بدون بازوانتچقدر سرد می شوددر خوابم امشب گذر کنشاید ...

ساده باش اما ساده قضاوت نکن نیمه ی پنهان آدم ها را.ساده زندگ...

یکی به من بگوید؛پس کِی می شود،،،باخیالِ راحت "زن" باشم؟!در ر...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

تکپارتی از جیمین:(وقتی بدون اجازه میری بار....)(همچی از روزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط