ﻋﺎﺭﻓﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻣﺸﻌﻠﯽ ﻭ ﺟﺎﻡ ﺁﺑﯽ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﻭﯼ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﺑﺎ ﺁﺗﺶ، ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ
ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ
ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ، ﻧﻪ ﺑﻪ
ﺧﺎﻃﺮ ﻋﯿﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺟﻬﻨﻢ !!
دیدگاه ها (۳)

در وادی عشق تن فنا باید کرد * این ما و منی دلا رها باید کرد ...

چون خیال تودرآید به دلمرقص کنانچه خیالات دگرمست درآیدبه میان...

بدینوسیله من رسمن از بزرگسالی استعفا می دهمو مسئولیت های یک ...

سلام دوستان من اومدم برای همتون هم دعا کردم دلم واستون تنگ ش...

#سخن_خدا «١٧» ﺇِﻥَّ ﺍﻟْﻤُﺘَّﻘِﻴﻦَ ﻓِﻲ ﺟَﻨَّﺎﺕٍ ﻭَﻧَﻌِﻴﻢٍ ﻫﻤﺎ...

#سخن_خدا «٢٣» ﻳَﺘَﻨَﺎﺯَﻋُﻮﻥَ ﻓِﻴﻬَﺎ ﻛَﺄْﺳﺎً ﻟَّﺎ ﻟَﻐْﻮٌ ﻓِﻴﻬ...

#سخن_خدا «١٩» ﻓَﺄَﻣَّﺎ ﻣَﻦْ ﺃُﻭﺗِﻲَ ﻛِﺘَﺎﺑَﻪُ ﺑِﻴَﻤِﻴﻨِﻪِ ﻓَ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط