خوب یادمه همین دوسال پیش بود پشت در اتاق برادرش گریه میکر

خوب یادمه همین دوسال پیش بود پشت در اتاق برادرش گریه میکرد که تورو خدا برو سر کار برو پشیمون میشی میگفت نمیخوام کارتو ازت بگیرن لطفا برادرش رفت ولی اون خورد شد
همین سال پیش بود گفت میخوام کار کنم شروع کرد به درست کردن دستبند
همین سال پیش بود بهم گفت من میمیرم بعد میفهمن یه دختر بی صدا میمیره
همین سال پیش بود گفت طلاق میگیرم بچمو میدم به شوهرم درس میخونم پول دار میشم
همین سال پیش بود بهش قول دادم براش خونه و ماشین بگیرم و کار جور کنم
همین چند ماه پیش بود خبر اومد اون رفته رفته تو دنیایی که دیگه لازم نیس غصه بخوره و راحته
میدونم نیستی که بهت بگم ولی عاشقتم مهربون 😔