ای خدا یار من آنجاست حواست باشد

ای خدا یار من آنجاست ، حواست باشد؛
او نشان کرده ی اینجاست ، حواست باشد…!

یار من مویِ سرش ، قیمت صد فرهاد است؛
قصه اش قصه ی فرداست ، حواست باشد…!

گرچه بدجور دلم تنگه نگاهش گشته
همچنان شاه غزل هاست ، حواست باشد…!

او نگاهم نکند ، یا نخرد حرف مرا...
هرچه هست بینِ خود ماست ،حواست باشد!

همه ی دلخوشی و زندگی ام، بودن اوست؛
برود، آخردنیاست! حواست باشد…!

نگذاری احدی تیشه برویش بزند !
شیشه ی عمر من آنجاست، حواست باشد...
دیدگاه ها (۳)

هیچ‌وقت اسفند را این مدلی دوست نداشتم.نه حال و هوای خرید کرد...

ڪافه تعطیل است!چشم انتظار چه ڪسی نشسته ای؟آن یڪ نفر اگر آمدن...

ﻣﻦ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎﺗﻮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﯾﻨﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼﻋﻤﯿﻖ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط