مرا در آغوش بگیر آنقدر سفت آنقدر محکم که حس کنم جایی

مرا در آغوش بگیر آنقدر سفت ، آنقدر محکم ، که حس کنم جایی برایِ رفتن ندارم ...
گاهی در بدترین شرایط و حتی بی هوا به من بگو : " دوستت دارم " همین جمله ی کوتاه
می تواند حالِ خوبِ یک هفته ام را بسازد ...
وقتی بی حوصله می شوم و می گویم : حوصله هیچ چیز و هیچ کسی را ندارم ، رهایم نکن ، کنارم بمان ، من دلم می خواهد خودت بفهمی که " تو " برایم با همه کس فرق داری ...
وقتی دلگیر می شوم و اشک میریزم ، کنارم باش با دستانت اشک هایم را پاک کن ...
می خواهم خودت بفهمی که بودنت چقدر آرامم می کند چقدر دلگرمم می کند ...
بعضی روزها که کنارت نشسته ام به چشمانم خیره شو ، می خواهم خودت عشق را در چشمانم ببینی ...
بی هوا مرا در آغوش بگیر ، بی هوا مرا ببوس ،
بی هوا بگو : " دوستت دارم "
گاهی دلم می خواهد خودت بفهمی که چقدر
" به بودنت نیاز دارم "
#مبینا_ژرژی
دیدگاه ها (۱)

موقعِ رفتن، بهونه نیاورد که مثلاً "ما به درد هم نمیخوریم" ، ...

نگاهی به روابطتان بیندازید و مطمئن شوید سه ساعت از وقت‌ تان ...

پرسید فرق بین دوست و رفیق، گفتم دوست فقط یک آشناست، یک همکار...

عزیز تر از جانم!روزی که قرار بود بعد از مدت ها دلواپسی و دید...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط