پاییزتنطلایی

🧡🍂#پاییز‌تن‌طلایی🍂🧡






آن‌قدر به #آغوشم تعلق داری
که
#دکمه‌های‌پیراهنم
گم شده است

من از #دوست‌داشتنت
دست نمی‌کشم
بگذار
دنیا #قاعده‌های لعنتی‌اش را
هر چه می‌خواهد
بر #فرق سرم بکوبد

آن‌قدر دوستت دارم
که #دست‌هایم
بوی موهایت را
گرفته اند

آن قدر #دوستت‌دارم
که تو را
و #لب‌هایت را
تب کرده‌ام

باید از خودم بروم
باید #فکری برای پریشانی کنم
این همه آشفتگی اگر
در #کوچه‌ی تو
به بن‌بست برسد
در #دالان‌مرگ
خواهد افتاد

#دوستت‌دارم
با تمام فریادهای #جهان
می‌خواهم تو را
داد بزنم
و
#چشم‌هایت را
چشم‌های مهربانت را
#مال خودم بکنم...✍️📸

#بهمن




#عشقولوژی


#نگاشــــــته‌شده‌در: ۱۴۰۳/۰۹/۲۷

۱۹:۴۴⏰️


💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا
دیدگاه ها (۰)

🧡🍂#پاییز‌تن‌طلایی🍂🧡تو #ملکه‌ی‌مهربانِ سرزمینِ افکارِ منیدستو...

🧡🍂#پاییز‌تن‌طلایی🍂🧡اسیر جاذبه ی #حسن‌یوسف یاسمکه محو در #گل‌...

🧡🍂#پاییز‌تن‌طلایی🍂🧡و از #تاریک‌ترین هم آغوشی برایت می نویسم!...

🧡🍂#پاییز‌تن‌طلایی🍂🧡#خیال‌تو بر تمام فصل های منسیطره داردتو #...

پنجشنبه ها بایدصاحب عاشقانه هایتبنشیند کنارت ،قلم را کنار بگ...

در قصه‌ی بعدی می‌خواهم تو را بنویسم که ایستاده‌ای آن‌جا، در ...

یاد دارمان خاطره خوشدر حال گذر از کوچهتو به من خندیدیمن درآن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط