پرسیدمازحلال ماه چراقامتت خم است

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟
آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است

گفتم: که چیست محرم؟
باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
دیدگاه ها (۰)

بر سینه‌ی من نوشته بین الحرمیننصف قلبم با ابالفضل، نصف دیگر ...

تلفیق خدا و خون فقط پیکر توستخورشید گلی از چمن حنجر توستشب و...

خبر آمد ز مهی بوی خدا می‌آیدماه داغ دل ما غرق نوا می‌آیددل ب...

عطری که از حوالی پرچم وزیده استما را به سمت مجلس آقا کشیده ا...

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۴ویو جونگ کوک داد زدم:تا کییی؟؟؟ یه ماه بس نبود...

بریم برای پارت اول رمان گمشده ای شرق

یکی از شاگردان شیخ انصاری(ره) می گوید زمانی که در نجف اشرف و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط