پارت۲۴:
پارت۲۴:
جین: پس فرشته کوچولو تویی.
نیلیکا: بله.
جیمین: تو چقدر گوگولی.
نیلیکا: 😁
ته: خب بیایید یکم آشنا شویم و من برم خوراکی بخورم.
شوگا: توهم که فقط بخور.
جیهوپ: خب سلام من جیهوپم میتونی هوپی صدام کنی و من یه جادوگرم.
شوگا: سلام من مین یونگی هم شوگا صدام کن و من یه فایرستم.
نیلیکا: چی چی رست؟
شوگا: فایرست یعنی کسی که قدرت آتیش داره. (از خودم درآوردم مسخره نکنید😅)
جیمین: سلام من پارک جیمینم جیمین صدام کن و من یه فرشته ام.
ته: سلام من کیم تهیونگم و ته صدام کن و من یه شیطانم.
نیلیکا: آها😳
جین: سلام منم کیم سوکجین هستم جین صدام کن و من قدرت آب و دارم واتریست (بازم از خودم😅)
نامجون: سلام من کیم نامجون هستم میتونی ار ام صدام کنی و من یه اژدها هستم.
نیلیکا: از آشناییتون خوشبختم منم نیلیکا هستم .
ته: خب آشنا شدید پیش به سوی خوراکیییییی.
همه رفتن سمت میز و مشغول خوردن بودن.
«اندر ذهن نیلیکا »
چقدر جیمین منو یاد یکی میندازه که ولم کرده. ولی یادم نمیاد کی.
«پایان ذهن نیلیکا »
جیمین: نیلیکااااااا .
نیلیکا: بله اومدم.
رفتم پیشون دیدم میز خالیه.
شوگا : همش تموم شد.
جیمین: ایزی ایزی تمام تمام😎
نیلیکا: 😂😂😂
کوک: من میرم دوباره بیارم.
کوک رفت ماهم رفتیم سمت میز کوچیکی که رو زمین جلو مبل بود دورش نشستیم و کوک هم اومد و خوراکی آورد و نشست کنار من.
هوپی: خب بچه ها بیاین بازی.
یهو زنگ در خونه خورد.................
جین: پس فرشته کوچولو تویی.
نیلیکا: بله.
جیمین: تو چقدر گوگولی.
نیلیکا: 😁
ته: خب بیایید یکم آشنا شویم و من برم خوراکی بخورم.
شوگا: توهم که فقط بخور.
جیهوپ: خب سلام من جیهوپم میتونی هوپی صدام کنی و من یه جادوگرم.
شوگا: سلام من مین یونگی هم شوگا صدام کن و من یه فایرستم.
نیلیکا: چی چی رست؟
شوگا: فایرست یعنی کسی که قدرت آتیش داره. (از خودم درآوردم مسخره نکنید😅)
جیمین: سلام من پارک جیمینم جیمین صدام کن و من یه فرشته ام.
ته: سلام من کیم تهیونگم و ته صدام کن و من یه شیطانم.
نیلیکا: آها😳
جین: سلام منم کیم سوکجین هستم جین صدام کن و من قدرت آب و دارم واتریست (بازم از خودم😅)
نامجون: سلام من کیم نامجون هستم میتونی ار ام صدام کنی و من یه اژدها هستم.
نیلیکا: از آشناییتون خوشبختم منم نیلیکا هستم .
ته: خب آشنا شدید پیش به سوی خوراکیییییی.
همه رفتن سمت میز و مشغول خوردن بودن.
«اندر ذهن نیلیکا »
چقدر جیمین منو یاد یکی میندازه که ولم کرده. ولی یادم نمیاد کی.
«پایان ذهن نیلیکا »
جیمین: نیلیکااااااا .
نیلیکا: بله اومدم.
رفتم پیشون دیدم میز خالیه.
شوگا : همش تموم شد.
جیمین: ایزی ایزی تمام تمام😎
نیلیکا: 😂😂😂
کوک: من میرم دوباره بیارم.
کوک رفت ماهم رفتیم سمت میز کوچیکی که رو زمین جلو مبل بود دورش نشستیم و کوک هم اومد و خوراکی آورد و نشست کنار من.
هوپی: خب بچه ها بیاین بازی.
یهو زنگ در خونه خورد.................
۳.۷k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.