این داستان واقعیست
این داستان واقعیست
پسری بعد از دیدن عشقش که به گلهای بوته زاری با لذت می نگریست،
تصمیم گرفت چند شاخه گل از ان بوته زار برای دختر بچیند و برای فهماندن علاقه اش به دختر به او بدهد.
پسر با شوق فراوان به چیدن گلها پرداخت و انهارا به زیبایی دسته کرد، سپس جلو رفت و با تمام غرورش گلهارا به طرف دختر گرفت اما دخترک داستان ما با بی توجهی و چهره ای در هم فرو رفته گلها را پس زد.
پسرک که با این برخورد دختر از درون تهی شده بود دسته گل را به شدت فشرد و به درون جوی اب انداخت.
پسرک بی نوا در ان لحظه نمیدانست ان دختر دوست دارد گلها را از دست کس دیگری بگیرد . . .
پسری بعد از دیدن عشقش که به گلهای بوته زاری با لذت می نگریست،
تصمیم گرفت چند شاخه گل از ان بوته زار برای دختر بچیند و برای فهماندن علاقه اش به دختر به او بدهد.
پسر با شوق فراوان به چیدن گلها پرداخت و انهارا به زیبایی دسته کرد، سپس جلو رفت و با تمام غرورش گلهارا به طرف دختر گرفت اما دخترک داستان ما با بی توجهی و چهره ای در هم فرو رفته گلها را پس زد.
پسرک که با این برخورد دختر از درون تهی شده بود دسته گل را به شدت فشرد و به درون جوی اب انداخت.
پسرک بی نوا در ان لحظه نمیدانست ان دختر دوست دارد گلها را از دست کس دیگری بگیرد . . .
۸۱۵
۱۰ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.