پارت یازده

با دیدن مکث دختر از حرفش پشیمون شد به بشقاب خالیش نگاه کرد که با حس چیز نرمی روی پاش سرشو بالا اورد
خدای من اون پاپی کوچولو الان با پاهای لخت روی پاش نشسته بود؟!
هزار بار به خودش لعنت فرستاد پدوفیلِ لعنتی
قاشقو برداشت و شرو به خوردن کرد ولی باید کم میخورد
محو غذا خوردن با اون پاپی کوچولو بود که یادش رفت سوپ جلبکی تو ماکروفره
و باز لعنت
اروم سوبیکو از روی پاش بلند کرد و روی صندلی کنارش گذاشت
خودش بلند شد و سمت ماکروفر رفت سوپ جلبکی که الان میشد اسمشو سوپ جلبک سوخته گذاشت بیرون اورد و توی سطل خالی کرد ، ظرفو داخل ظرفشویی گذاشت
سمت دختر چرخید
-خب مونگ مونگی بیا بریم
با تموم شدن حرفش دست دخترو گرفت و دنبال خودش سمت اتاق نشیمن کشید
روی مبل نشست و سوبیکو روی پاش گذاشت
-پرنسس گم شده ی ما اسم پدرِ بزرگوارت چیه؟
+بکهیون..بیون بکهیون
با شنیدن اسم بیون چشماش گرد شد
اون دختر شبیه پدرش بود
سعی کرد ارامش خودشو حفظ کنه
-خب شغل پدرت چیه ؟
+وکیله
-عمم خب فردا میبرمت پیش پدرت..خوبه؟
سوبیک اروم سر تکون داد
-خب پس برو تو اتاق مهمان استراحت کن تا فردا صبح بری خونه
مکث کرد
-نمیترسی تنهایی بخوابی ک ؟
+نه
با قاطعیت گفت و سمت اتاق مهمان رفت
خدای من الان باید چیکار میکرد میدونست بیون و پارک رابطه خوبی ندارن
فلش بک
-این مسخره بازی رو جمع کن و گمشو بیرون
اقای پارک با داد گفت و پرونده ی ابی روی میزو پرت کرد
بیون همون‌طور که ساعتشو نگا میکرد گفت :
+کافیه بخوام تا بتونم نابودت کنم
-چی بهت میرسه
+دنیا از گرگای ادم نمایی مثل تو راحت میشه
-هه گرگ؟!
با گذاشته شدن دستی رو شونش ترسیده از جا پرید
•مارک چرا فالگوش وایسادی؟ برگرد سرکارت
اقای کیم مشاور اقای پارک روبه مارک گفت
پایان فلش بک
بیون الان باید تو پنت هاوسش باشه اینجا چیکار میکرد؟!
فرار کرده؟
اگه سوبیکو تحویل اقای پارک میداد ممکن بود بخاطر قضیه دستگیری محموله کوکائین اونو ببخشیه
و می‌تونست این دخترو پیش پدرش برگردونه
چقدر بدبخت بود.......
فکر اینکه ممکنه اقای پارک با سوبیک چیکار کنه قلبشو به درد میورد
ولی در عوضش اگه بخشیده میشد دیگه از پلیس نمی‌ترسید چون پارک حامی اون بود
نفس عمیقی کشید
از جاش بلند شد و سمت اتاقش رفت با طی کردن پله ها و رسیدن به اتاقش درشو باز کرد
خودشو روی تخت پرت کرد و دستاشو زیر سرش گذاشت ، به سقف خیره شد....
باید چیکار میکرد؟
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
منتظر نظراتتون هستم:)
مارک چیکار میکنه؟!
دیدگاه ها (۱)

پارت دوازده

پارت سیزده

پارت ده

پارت نه

آن سوی آینه P36پیشش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم(ویو ا.ت ، ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 3ویو ات*ات. اقای پارک گفتن که هنوز وس...

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط