🖤♡Be mine!♡🖤
🖤♡Be mine!♡🖤
PART;2
از خواب بلند شد .
دست و صورتش و شست دوباره یاد رویاهای دیوانه بارش افتاده بود .
اونو می خواست ولی همش یه رویا بود !
دل گون :لعنت بهش !
کتش و برداشت و از در زد بیرون
اشکاش راه افتادن .
دلگون:چرا چرا از سرم بیرون نمیریی !!!
با رون شروع شد خیس شد !
قلبش ریخت ،پودر شد ،آتیش گرفت و با حرفای قبلی اون دوباره خاکستر شد !
.....
؟:نمی خوام برو بمیر عوضیییی
دلگون:دوست دارم آخه لعنتییی !
؟:نمی خوامتتتت
.......
سرش و گرفت ! و با خودش شروع کرد حرف زدن
دل گون:رفتی تو چقدر دوری ،مگه نمی گفتی عاشقمی !
صدای گریه اش زیر بارون تبدیل به جیغ
می شد .
کلافه و خیس زیر بارون مثل روانی بود !
صداش ،عطر تنش ،بغل گرمش !
دلگون:می خوامشون دلم واسش تنگ شده! (باگریه)
ولی تمام حرفای اون و خودش زده بود زمین اون حرفاشو زده بود زمین و رفته بود .
دیگه جونی نداشت که جیغ بزنه و گریه کنه !
میدونست وسط خیابون دوباره می خوابه .
بیهوش روی آسفالت افتاد و خوابید .
LIKE; 15
PART;2
از خواب بلند شد .
دست و صورتش و شست دوباره یاد رویاهای دیوانه بارش افتاده بود .
اونو می خواست ولی همش یه رویا بود !
دل گون :لعنت بهش !
کتش و برداشت و از در زد بیرون
اشکاش راه افتادن .
دلگون:چرا چرا از سرم بیرون نمیریی !!!
با رون شروع شد خیس شد !
قلبش ریخت ،پودر شد ،آتیش گرفت و با حرفای قبلی اون دوباره خاکستر شد !
.....
؟:نمی خوام برو بمیر عوضیییی
دلگون:دوست دارم آخه لعنتییی !
؟:نمی خوامتتتت
.......
سرش و گرفت ! و با خودش شروع کرد حرف زدن
دل گون:رفتی تو چقدر دوری ،مگه نمی گفتی عاشقمی !
صدای گریه اش زیر بارون تبدیل به جیغ
می شد .
کلافه و خیس زیر بارون مثل روانی بود !
صداش ،عطر تنش ،بغل گرمش !
دلگون:می خوامشون دلم واسش تنگ شده! (باگریه)
ولی تمام حرفای اون و خودش زده بود زمین اون حرفاشو زده بود زمین و رفته بود .
دیگه جونی نداشت که جیغ بزنه و گریه کنه !
میدونست وسط خیابون دوباره می خوابه .
بیهوش روی آسفالت افتاد و خوابید .
LIKE; 15
۷.۸k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.