اشعار ابوالقاسم کریمی

ستم در روز محشر با خدا شد
پر از ایمان به درگاه دعا شد
ولی در شهر بی فردای دوزخ
رها در کوچه غم های ما شد
-
ابوالقاسم کریمی(فرزندزمین)
دیدگاه ها (۰)

اشعار ابوالقاسم کریمی - فرزندزمین

اشعار ابوالقاسم کریمی

بهار آمد ولی گل را چه سود است/ابوالقاسم کریمی

#خدایا_شکرت #خدایاشکرت#زندگی_راه_رسیدن_به_خداست#خدا #زندگی #...

کاش میشد لحظه ای با قلب من همدم شود جمع شادی باشد و از این د...

...خدایا شکرت؛ برای بارانی که فرستادیبرای این قطره های بهشتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط