کاش میشد لحظه ای با قلب من همدم شود

کاش میشد لحظه ای با قلب من همدم شود
جمع شادی باشد و از این دلم غم کم شود
حال و روزم را ببیند او در این حال خراب
بر دل پر زخم من او لحظه ای مرحم شود
بی تو بهشت را نمی‌خوام به دوزخ دلخوشم
کاش میشد آخرش اقبالمان باهم شود
من ندارم الفتی هرگز به دنیای تو چون
با گسل هایش دلم چون کوچه های بم شود
میکشد اخر اما این بغض مانده در گلو
کاش میشد سینه ام خالی زهر ماتم شود 😔😔
دیدگاه ها (۰)

ناز معشوق گران است خریدن بلدی ....؟غزل از غم بنویسم شنیدن بل...

منم حیران و سردر گم حقیقت را نفهمیدم زمان در رفته از دستم غ...

یک ثانیه بارانم و یک ثانیه آبرم تلفیق غم و شادی و کمی هم صبر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط