جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط یک قدم است
جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط یک قدم است
نـبـض شـیــدایـی مـن در نـوسـانِ قلم است
غـــزلــم بــــیــت نـــدارد غــزلـــم آواره است
غـزلم نـقطـه ی گـنگی ز وجود و عـدم است
بــر لــبـم آمـــده جــانـم گــلِ نـرگـس بـرگـرد
شاید این نـوحـه ی جاویدِ لـسانِ عجم است
و اگــر جــانِ مــرا خــواســتـه بــاشـیـد آقـــا
بـا زبـانِ خـودتـان پاسـخ مـن صـد نعم است
دلِ احــساس مـرا عطرِ حـضورت بـُرده ست
عـددِ عـاشـقـیــم بـیشـتـر از هـر رقم است
عشـقـت از ابـرِ غزل بـر ســرِ قـلـبـم بـاریـد
شاه راهِ سـفــرِ قـرمـزِ عـشقـت رگـم است
چهارده قرن جـهان بی توبه خـود می پـیچد
چهارده ساعت اگر مانده بیایی نه کم است
حـــالِ دلـــدادگــی ام رو بــه وخــامـت دارد
قـرصِ خـورشـیـدِ جمـالِ تـو دوای دلم است
هیـچ کس چون توسزاوارِ غزل گفتن نیست
شاعرِ عشق تو هستم غـزلت بر لبم است
روی خورشید تو گر پشتِ زمان پنهان است
نـائـبـت خـامـنــة ای مـاهِ تـمـامِ شبم است
نـبـض شـیــدایـی مـن در نـوسـانِ قلم است
غـــزلــم بــــیــت نـــدارد غــزلـــم آواره است
غـزلم نـقطـه ی گـنگی ز وجود و عـدم است
بــر لــبـم آمـــده جــانـم گــلِ نـرگـس بـرگـرد
شاید این نـوحـه ی جاویدِ لـسانِ عجم است
و اگــر جــانِ مــرا خــواســتـه بــاشـیـد آقـــا
بـا زبـانِ خـودتـان پاسـخ مـن صـد نعم است
دلِ احــساس مـرا عطرِ حـضورت بـُرده ست
عـددِ عـاشـقـیــم بـیشـتـر از هـر رقم است
عشـقـت از ابـرِ غزل بـر ســرِ قـلـبـم بـاریـد
شاه راهِ سـفــرِ قـرمـزِ عـشقـت رگـم است
چهارده قرن جـهان بی توبه خـود می پـیچد
چهارده ساعت اگر مانده بیایی نه کم است
حـــالِ دلـــدادگــی ام رو بــه وخــامـت دارد
قـرصِ خـورشـیـدِ جمـالِ تـو دوای دلم است
هیـچ کس چون توسزاوارِ غزل گفتن نیست
شاعرِ عشق تو هستم غـزلت بر لبم است
روی خورشید تو گر پشتِ زمان پنهان است
نـائـبـت خـامـنــة ای مـاهِ تـمـامِ شبم است
۵۴۶
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.