زیبا نبود زندگیو به مرگ چیزی نمیگفتم مبادا بگریزد و برنگرددثانیههابا کفش فقیرانه از بغلم میگذشتندعمراستخوان شکسته!در گلو مانده بود زیبا نبود زندگی,تو زیبا کردیو من دیدم مرگ راکه بر نُک پا به تاریکی میگریخت!