یه خانمی هست که من خیلی دوسش دارم و ماجرای اشنا شدنمون هم

یه خانمی هست که من خیلی دوسش دارم و ماجرای اشنا شدنمون هم خیلی جالب بود 😁
چند سال پیش بود دیدمش و از تو حرفاش فهمیدم از اون خونه حیاط دارای با صفا داره که مامان بزرگه فقط مونده 😬
یه جورایی رسما فهمیدم بچه هاش هر کدوم رفتن دنبال زندگی خودشون و سر به مادرشون نمیزنن 🤦🏼‍♀️
بهتره بگم از اون موقع بود احساس کردم به اندازه مامان بزرگ خودم دوسش دارم
درسته گاهی وقتا بداخلاق میشه ولی بازم دوسش دارم 😌🥰
میدونستم پاهاش درد میکنه با بدبختی باید بره خرید عید و ...
خودم و یکی از دوستام رفتیم خرید عیدش و براش چیدیم و برای خرید خودش هم بردیمش بیرون
خلاصه جوری شد که هر کی زنگ میزد ما همش میگفتم پیش فلانی هستیم
اخرشم اینطوری شد که هر چی جوون ۷۰_۸۰ بود با اجازه این خانم مهربون اومدن سال نو خونه اش ؛
هم تنها نبود
هم قصه زندگیش رو گفت
البته پارت بندی تا بازم جوونای امروزی تو خماری بمونن و بهش سر بزنن😁😂
.
.
.
.
.
.
.
منم اینجوری ماهی درست کردم 😍🤍
تا هر وقت که بخواد این ماهی می مونه براش 🙌🏻🌿
راستی سال نو مبارک 😄🫂
³ فروردین ماه ¹⁴⁰¹
دیدگاه ها (۱۷)

تا حالا شده حس کنید یه بچه چقدر میتونه براتون مهم باشه ؟ اصل...

#هدف_چهارصدویک🔴 بیشتر تحقیق کنم درباره هر چیزی 👩🏼‍💻🔴 یکم بیش...

امروز بدو بدو داشتیم توی خونه دوستم 🥱 وقتی گربه اش گم میشه (...

چرا انقدر دوست داره منو حرص بده ؟! و چرااااا یه پسر بچه انقد...

فیک شاهزاده من

کمکم کنیددددددد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط