جان جوانی مرا پیر ترانه کرده ای

جان جوانی مرا، پیر ترانه کرده ای...
زبان احساس مرا، تو عاشقانه کرده ای...
مرا به خلوتم ببر، جان بده به نگاه من...
ببوس تا پاک شود، در عشق تو گناه من.

جان جوانی مرا، پیر ترانه کرده ای...
زبان احساس مرا، تو عاشقانه کرده ای...
اسم مرا صدا بزن، به قصه دعوتم بکن...
بخوابم به روی شانه ات، بیا بد عادتم بکن...

*همیشه عاشقانه کنارم بااااش...*
*H*
دیدگاه ها (۲۱)

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ......ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﻦ ......ﺻﺒﺮ ﮐﻦ.....ﺻﺒﺮ ﮐﻦ......ﺳ...

فاصله ی بین بهشت و جهنم زندگی من..تنها به اندازه ی فاصله دست...

می نویسم خوبی؟؟؟بخوان دلم برایت تنگ شده...می نویسم به یادت ه...

مردانگی اش خلاصه میشود در یک کلام...امنیت....امنیت میدانی چی...

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط