همینقدر میدانم که اینروزها وشبهای
همینقدر میدانم که اینروزها وشبهای
سرد وبی روح حق من نیست ،بخداقسم
که حق من این لحظه های پراز حسرت و
سکوت های مرگبار نیست...
من با دنیایی از شور وشوق وشعف پا به میدان زندگی گذاشتم تنهاخدامیداند که از چه طوفانهای وحشتناکی باهرحان گندن ک بود گذشتم تا زندگی کنم ،من برای اینروزهایم رویاهایی داشتم که همه
کابوسهایی شدن که ارامم نمیگذارن بخداسوگند که ازمن وفادارتر ومتعهدترنبوده ونیست ،از من باگذشت تر وعاشق ترکسی نیست ...
من همانیم که با کوچکترین حرفها چنان دل میکندم ومیرفتم که کسی نظیرش را ندیده اما بخاطرعشق وعلاقه ام همه حرفهارابجان خریدم ولب وانکردم به امید گشایش ولی سالهاگذشت ومن غریبه تر شدم انقدر غریبه که نمیتوانستم خاطرات خوب آنروزها را بیاد بیاورم وکمی چشمانم خیس شود تا دلتنگیم بیشترشود...
بامن چه کردی ای روزگار
بامن که مملوبودم از عشق واحساس...
سرد وبی روح حق من نیست ،بخداقسم
که حق من این لحظه های پراز حسرت و
سکوت های مرگبار نیست...
من با دنیایی از شور وشوق وشعف پا به میدان زندگی گذاشتم تنهاخدامیداند که از چه طوفانهای وحشتناکی باهرحان گندن ک بود گذشتم تا زندگی کنم ،من برای اینروزهایم رویاهایی داشتم که همه
کابوسهایی شدن که ارامم نمیگذارن بخداسوگند که ازمن وفادارتر ومتعهدترنبوده ونیست ،از من باگذشت تر وعاشق ترکسی نیست ...
من همانیم که با کوچکترین حرفها چنان دل میکندم ومیرفتم که کسی نظیرش را ندیده اما بخاطرعشق وعلاقه ام همه حرفهارابجان خریدم ولب وانکردم به امید گشایش ولی سالهاگذشت ومن غریبه تر شدم انقدر غریبه که نمیتوانستم خاطرات خوب آنروزها را بیاد بیاورم وکمی چشمانم خیس شود تا دلتنگیم بیشترشود...
بامن چه کردی ای روزگار
بامن که مملوبودم از عشق واحساس...
۲.۸k
۰۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.