پارت سناریو تنقلات
پارت ۱۱ سناریو تنقلات...
حال حاضر..
میدوریا زنگ در رو به ارومی فشار میده و پشت در خونه ی زیبای یک فرد به نظر روانی منتظر می مونه..
فلش بک..
بعد از به توافق رسیدن اعضای وان فور ال.. به دلیل نظر مثبت اکثریت ارا..اونها تصمیم می گیرند تا به این طریق.. به میدوریا کمک کنند..
اونها این موضوع رو با تمام اطلاعاتی که داشتن و قابل ذکر بود برای میدوریا تعریف می کنن...
میشه گفت جمع بندیه حرف های اونها به میدوریا این بود که این فرد روانی و عوضی شخصیه که ال فور وان اون رو تحسین میکرده ولی این فرد روانی هیچوقت با ال فور وان همکاری ای نکرده.(شاید).. شیوه ی کاریه اون خیلی خاصه و به همین راحتی نمیشه از کاراش سر در اورد.. جالبه که اونها به طور دقیق از کوسش خبر ندارن اما طبق برخورد ها و تجربیاتشون یه چیز رو خوب میدونن.. اینکه کوسه ی اون مثل یه شبیه ساز می مونه و حالتش جوریه که میتونه دقیقا یه دنیای دیگه رو بسازه به طور کاملا واقعی طوری که درد رو ۹۱ درصد حس میکنی.. شاید در نگاه اول خیلی عجیب باشه که اونها میخوان از یک فرد تقریبا ویلن کمک بخوان.. ولی.. در ادامه ی داستان با این شخصیت بیشتر اشنا میشید.. اعضای وان فور ال مطمئنا که اون یارو خطری نداره خب چرا؟(تو ادامهی داستان متوجه میشید).. اونها به میدوریا این اطمینان رو میدن که خطری تحدیدش نخواد کرد و بهتره بهشون اعتماد کنه اما میتونه محتاط باشه.. که بایدم محتاط باشه.. میدوریا مطمئن نیست که واقعا میخواد اینکارو کنه و تصمیم میگیره رد کنه ولی همونطور که می بینید الا دم در خونه ی این گرامی هست..(میدوریا تصمیم میگیره طبق گفته ی خودشون به اونها از اعماق قلبش اعتماد کنه) ..
خلاصه میدوریا یهو از خواب بیدار میشه و یه سری خرت و پرت و وسایل ضروری رو بر میداره و کاملا یواشکی پاورچین پاورچین بیرون میره بعد یهو با سرعت UAرو ترک میکنه.. اماقبل از اینکه از خوابگاه خارج شه اوراراکا مچشو میگیره ولی اوراراکا دنبال میدوریا نمیره یا حتی صداش هم نمیکنه چون حس میکنه دکو نیازی به اون نداره ولی نظرش عوض میشه و تا برمیگرده تا به میدوریا یه چیزی بگه میبینه که دکو رفته بیرون و نیست..(خدایی چه قدر شخصیت اوراراکا رو خوب جلوه دادم.. برم تاسف بخورم و برای خودم گریه کنم، لعنت به من)
خلاصه که میدوریا درحال ترک یو ای هست که شوتو دکو رو میبینه و براش نگران میشه و تصمیم میگیره برای احتیاط بره دنبالش.. که... موقع رفتن اوراراکا رو میبینه و متوجه میشه که هدف مشترکی دارن و با هم میرن دنبال دکو..
و اکنون یعنی درواقع زمان حال
بعد خوردن زنگ در این فرد روانی.. شخصی با صدای خسته و اشفته و کمی کلفت جواب میده... x: بله بفرمایید؟
...
حال حاضر..
میدوریا زنگ در رو به ارومی فشار میده و پشت در خونه ی زیبای یک فرد به نظر روانی منتظر می مونه..
فلش بک..
بعد از به توافق رسیدن اعضای وان فور ال.. به دلیل نظر مثبت اکثریت ارا..اونها تصمیم می گیرند تا به این طریق.. به میدوریا کمک کنند..
اونها این موضوع رو با تمام اطلاعاتی که داشتن و قابل ذکر بود برای میدوریا تعریف می کنن...
میشه گفت جمع بندیه حرف های اونها به میدوریا این بود که این فرد روانی و عوضی شخصیه که ال فور وان اون رو تحسین میکرده ولی این فرد روانی هیچوقت با ال فور وان همکاری ای نکرده.(شاید).. شیوه ی کاریه اون خیلی خاصه و به همین راحتی نمیشه از کاراش سر در اورد.. جالبه که اونها به طور دقیق از کوسش خبر ندارن اما طبق برخورد ها و تجربیاتشون یه چیز رو خوب میدونن.. اینکه کوسه ی اون مثل یه شبیه ساز می مونه و حالتش جوریه که میتونه دقیقا یه دنیای دیگه رو بسازه به طور کاملا واقعی طوری که درد رو ۹۱ درصد حس میکنی.. شاید در نگاه اول خیلی عجیب باشه که اونها میخوان از یک فرد تقریبا ویلن کمک بخوان.. ولی.. در ادامه ی داستان با این شخصیت بیشتر اشنا میشید.. اعضای وان فور ال مطمئنا که اون یارو خطری نداره خب چرا؟(تو ادامهی داستان متوجه میشید).. اونها به میدوریا این اطمینان رو میدن که خطری تحدیدش نخواد کرد و بهتره بهشون اعتماد کنه اما میتونه محتاط باشه.. که بایدم محتاط باشه.. میدوریا مطمئن نیست که واقعا میخواد اینکارو کنه و تصمیم میگیره رد کنه ولی همونطور که می بینید الا دم در خونه ی این گرامی هست..(میدوریا تصمیم میگیره طبق گفته ی خودشون به اونها از اعماق قلبش اعتماد کنه) ..
خلاصه میدوریا یهو از خواب بیدار میشه و یه سری خرت و پرت و وسایل ضروری رو بر میداره و کاملا یواشکی پاورچین پاورچین بیرون میره بعد یهو با سرعت UAرو ترک میکنه.. اماقبل از اینکه از خوابگاه خارج شه اوراراکا مچشو میگیره ولی اوراراکا دنبال میدوریا نمیره یا حتی صداش هم نمیکنه چون حس میکنه دکو نیازی به اون نداره ولی نظرش عوض میشه و تا برمیگرده تا به میدوریا یه چیزی بگه میبینه که دکو رفته بیرون و نیست..(خدایی چه قدر شخصیت اوراراکا رو خوب جلوه دادم.. برم تاسف بخورم و برای خودم گریه کنم، لعنت به من)
خلاصه که میدوریا درحال ترک یو ای هست که شوتو دکو رو میبینه و براش نگران میشه و تصمیم میگیره برای احتیاط بره دنبالش.. که... موقع رفتن اوراراکا رو میبینه و متوجه میشه که هدف مشترکی دارن و با هم میرن دنبال دکو..
و اکنون یعنی درواقع زمان حال
بعد خوردن زنگ در این فرد روانی.. شخصی با صدای خسته و اشفته و کمی کلفت جواب میده... x: بله بفرمایید؟
...
- ۶.۶k
- ۰۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط