جی هوپ:چرا من نمی دونستم
جی هوپ:چرا من نمی دونستم
شوگا:هیچکس جز ا.ت نمیدونه
جی هوپ:خوبه از تو بیشتر از ما میدونه
شوگا:*خنده
جی هوپ: زود باش پاشو پاشو بچه ها منتظرن
بلند شدم باهم به سمت کافه میرفتیم
رسیدیم تو کافه
می یونگ:کجا بودین؟
جی هوپ:یکم تو ساحل قدم میزدیم
ا.ت: میگم اینجا باشگاه هست؟
مین وو:باشگاه؟واسه چی؟
ا.ت:باشگاه واسه چی میرن؟
سهون:این دورو برا یکی هست
ا.ت:جدا؟
سهون:تازه فردا میخواستم برم
ا.ت:واقعا؟خب.باهم بریم؟
سهون: حتما؟ *لبخند
جی هوپ اروم دور از بچه ها باهام حرف میزد
جی هوپ: فردا اول صبح باید پاشی
شوگا:باشهه
بخاطره ا.تم که شده از خوابمم میزنم چون الان زندگیم به یه تاره موی ا.ت بنده
«««««
(توی اتاق هتل)
ا.ت:شوگا
شوگا:هوم
ا.ت:امروز نوبته توعه
شوگا:نوبت چی؟
ا.ت:تخت دیگه مگه نمیخوای رو تخت بخوابی؟
شوگا:خودت بخوام من حس میکنم جام اونجا بهتره
ا.ت:مطمعنی
شوگا:اره نگران نباش:]
ا.ت: باشه هرجور راحتی
ویو ا.ت
رفتار شوگا چرا اینجوری شده خیلی عجیب غریبه
رفتم رو تخت دراز کشیدم دل تو دلم نبود فردا برم باشگاه حسابی این چند روز خوردم باید برای مسابقاتم اماده بشم سه روز بیشتر نمونده
««««««
صبح با صدای در بیدار شدم
ا.ت:شوگا درو باز کن*خوابالود
ا.ت:شوگا!
ا.ت:شوگااا*داد
یعنی انقدر خوابش سنگینه بلند شدم دیدم نیست این موقع صبح کجاست؟
رفتم درو باز کردم چیزی واضح نمی دیدیم
سهون:ا.ت!خوابی هنوز؟
چشامو باز کردم
ا.ت:س.سهون!
متوجه وضعیتم شدم
ا.ت:(جیغ)
درو محکم بستم
ا.ت:تو.تو برو لابی من میام باشه
سهون:منتظرم
هوففف این چه سمی بود
شوگا کجاست چرا بی خبر میزاره میره
رفتم صورتمو شستمو یه لباس ورزشی پوشیدم رفتم پایین که دیدم سهون تو لابی منتظره
سهون:بلاخره اومدی؟
ا.ت:بابت چند دیقه پیش متاسفم
سهون: بیخیال بریم؟
ا.ت:اوهوم
ویو شوگا
(باشگاه)
شوگا:چرا نمیاد؟
جی هوپ:وقتی تو اومدی بیدار بود
شوگا:نه خواب بود
جی هوپ:عاعاعا اومد اومد اومد
زود وزنه رو برداشتم
جی هوپ:خوبه
ویو ا.ت
ا.ت:چقدر باشگاه شلوغه
سهون: اینجا ادمای زیادی میان
چشم خورد به یه ادمی که خیلی اشنا بچد
دقت که کردم
چ.چی؟
ا.ت:شوگا!
سهون: چی؟
ا.ت:شوگا اینجاست؟*خوشحال
به سمت شوگا قدم برداشتم
ا.ت:خسته نباشید
شوگا:کیه؟
برگشت به طرفم
شوگا:عاه ا.ت تویی ممنون
ا.ت:تو هم تو این باشگاه ورزش میکنی؟
شوگا:اوهوم فقط که نباید بخوابم
ا.ت:خوشحالم*لبخند
ا.ت:خب ما میریم شروع کنیم*لبخند
ویو شوگا
(ا.ت با سهون رفت)
شوگا:چه جورم جواب داد -_-
جی هوپ:خب بریک سراغه قدم بعدی*لبخند دندون نما
.....
ویو ا.ت
حسابی ورزش کردیم
خسته روی صندلی منتظره سهون بودم تا برام اب بیاره
شوگا:بیا
سرمو بالا کردم شوگا با یه بطری اب وایستاده بود
ا.ت:شوگا!هنوز نرفتی؟
شوگا:نه
بطری ابو ......
شوگا:هیچکس جز ا.ت نمیدونه
جی هوپ:خوبه از تو بیشتر از ما میدونه
شوگا:*خنده
جی هوپ: زود باش پاشو پاشو بچه ها منتظرن
بلند شدم باهم به سمت کافه میرفتیم
رسیدیم تو کافه
می یونگ:کجا بودین؟
جی هوپ:یکم تو ساحل قدم میزدیم
ا.ت: میگم اینجا باشگاه هست؟
مین وو:باشگاه؟واسه چی؟
ا.ت:باشگاه واسه چی میرن؟
سهون:این دورو برا یکی هست
ا.ت:جدا؟
سهون:تازه فردا میخواستم برم
ا.ت:واقعا؟خب.باهم بریم؟
سهون: حتما؟ *لبخند
جی هوپ اروم دور از بچه ها باهام حرف میزد
جی هوپ: فردا اول صبح باید پاشی
شوگا:باشهه
بخاطره ا.تم که شده از خوابمم میزنم چون الان زندگیم به یه تاره موی ا.ت بنده
«««««
(توی اتاق هتل)
ا.ت:شوگا
شوگا:هوم
ا.ت:امروز نوبته توعه
شوگا:نوبت چی؟
ا.ت:تخت دیگه مگه نمیخوای رو تخت بخوابی؟
شوگا:خودت بخوام من حس میکنم جام اونجا بهتره
ا.ت:مطمعنی
شوگا:اره نگران نباش:]
ا.ت: باشه هرجور راحتی
ویو ا.ت
رفتار شوگا چرا اینجوری شده خیلی عجیب غریبه
رفتم رو تخت دراز کشیدم دل تو دلم نبود فردا برم باشگاه حسابی این چند روز خوردم باید برای مسابقاتم اماده بشم سه روز بیشتر نمونده
««««««
صبح با صدای در بیدار شدم
ا.ت:شوگا درو باز کن*خوابالود
ا.ت:شوگا!
ا.ت:شوگااا*داد
یعنی انقدر خوابش سنگینه بلند شدم دیدم نیست این موقع صبح کجاست؟
رفتم درو باز کردم چیزی واضح نمی دیدیم
سهون:ا.ت!خوابی هنوز؟
چشامو باز کردم
ا.ت:س.سهون!
متوجه وضعیتم شدم
ا.ت:(جیغ)
درو محکم بستم
ا.ت:تو.تو برو لابی من میام باشه
سهون:منتظرم
هوففف این چه سمی بود
شوگا کجاست چرا بی خبر میزاره میره
رفتم صورتمو شستمو یه لباس ورزشی پوشیدم رفتم پایین که دیدم سهون تو لابی منتظره
سهون:بلاخره اومدی؟
ا.ت:بابت چند دیقه پیش متاسفم
سهون: بیخیال بریم؟
ا.ت:اوهوم
ویو شوگا
(باشگاه)
شوگا:چرا نمیاد؟
جی هوپ:وقتی تو اومدی بیدار بود
شوگا:نه خواب بود
جی هوپ:عاعاعا اومد اومد اومد
زود وزنه رو برداشتم
جی هوپ:خوبه
ویو ا.ت
ا.ت:چقدر باشگاه شلوغه
سهون: اینجا ادمای زیادی میان
چشم خورد به یه ادمی که خیلی اشنا بچد
دقت که کردم
چ.چی؟
ا.ت:شوگا!
سهون: چی؟
ا.ت:شوگا اینجاست؟*خوشحال
به سمت شوگا قدم برداشتم
ا.ت:خسته نباشید
شوگا:کیه؟
برگشت به طرفم
شوگا:عاه ا.ت تویی ممنون
ا.ت:تو هم تو این باشگاه ورزش میکنی؟
شوگا:اوهوم فقط که نباید بخوابم
ا.ت:خوشحالم*لبخند
ا.ت:خب ما میریم شروع کنیم*لبخند
ویو شوگا
(ا.ت با سهون رفت)
شوگا:چه جورم جواب داد -_-
جی هوپ:خب بریک سراغه قدم بعدی*لبخند دندون نما
.....
ویو ا.ت
حسابی ورزش کردیم
خسته روی صندلی منتظره سهون بودم تا برام اب بیاره
شوگا:بیا
سرمو بالا کردم شوگا با یه بطری اب وایستاده بود
ا.ت:شوگا!هنوز نرفتی؟
شوگا:نه
بطری ابو ......
۵.۶k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.