زخم کهنه فصل دوم

زخم کهنه فصل دوم )
پارت۵۶
تهیونگ شوکه گفت و جانگمی از جا پرید آدمایی که میخوان قاچاقی برن به کشورای دیگه رو میفرسته که برن ! چمیدونم بهش چی میگن مسافرت غیرقانونی ؟

تهیونگ گیج پلک زد: چرا باید اینهمه طرفدار داشته

باشه ؟

وقتی تو اونقدر نفوذت بالا باشه که بتونی آدمارو به

هر کشوری ، تاکید میکنم هر کشوری بفرستی ، یعنی خیلی کارای دیگه ازت برمی!آد اصلا ساده ترین کار اینه که اینطوری میتونن خیلی راحت مواد جابجا کنن ! اما سایمون خط قرمزش مواده عجبیه ولی کسایی که مواد همراهشون باشه رو از تیمش پرت میکـ کنه بیرون ! پدر تو و همکارهاش رو که اصلا حاضر نمیشه ببینشون ! چه برسه به مذاکره و قرارداد !

تهیونگ دست به سینه نگاهش رو به روبروش داد و نفس عمیقی کشید خلاف خلاف .بود این چیزی به اون آدم

اضافه نمیکرد !

باید بریم

ماسک بخریم اوپا ! امشب باید هر جور شده

بفهمیم سایمون دقیقا کيه !!!
تهیونگ از خودش توقع نداشت اما از شلوغی ، گرما ، جمعیت ، صدای موزیک تا ته بلند ، مشروب خوردن های بی حد و مرز ، توی هم رقصیدن و گم شدن و همهی کارهایی که جماعت بی عقل و مست توی کلاب ها میکردند متنفر بود! توقع نداشت ، چون عمری توی محدودیت و تحت فشار بزرگ شده بود و حالا براش عجیب بود که تبدیل به مرغ از قفس آزاد شده ای نیست که دست به هر غلطی که قبلا نمیتونسته بزنه و یه جوون یاغی و خارج از کنترل بشه !

شاید هم یه چیزایی توش مرده بود و خودش حواسش

نبود.

بهرحال حالا یه گوشه ایستاده بود و یه جام شامپاین لعنتی توی دستش بود . هر از چند گاهی مزه ش میکرد و نگاهش رو بین جمعیت می.گردوند. جانگمی که همیشه تیپ تامبوی میزد امشب بطور غریبی یه پیراهن خیلی

کوتاه عروسکی آبی پوشیده و بجز چند دقیقه ی اول پیشش نمونده بود مثلا میخواست امشب به هر قیمتی که شده سایمون رو پیدا کنه اما با بالا دادن دو جام مشروب دیگه کلا از هدفش دور شده بود و حالا نان استاپ داشت وسط میرقصید و تهیونگ اصلا حوصله بره جمعش کنه که با اون دامن کوتاهش اینقدر

نداشت

خودشو به این و اون نماله !!!

یه عده گوشه ی سالن در حال پوکر بازی کردن بودند. نامحسوس نزدیکشون شد و بازی رو تماشا کرد. با اینکه خوشش نم اومد اما وقتـ . يحه بود بدرش . زیاد بازی.

یه عده گوشه سالن در حال پوکر بازی کردن بودند. نامحسوس نزدیکشون شد و بازی رو تماشا کرد. با اینکه
دیدگاه ها (۲)

زخم کهنه فصل دوم )پارت۵۷ خوشش نمی اومد اما وقتی بچه بود پدرش...

زخم کهنه فصل دوم )پارت۵۸رو داد : حالا فهمیدین چرا گفتم دروغ ...

زخم کهنه فصل دوم )پارت۵۵ بذار حرفمو بزنم !اوپا من چیکار کله...

زخم کهنه فصل دوم )پارت ۵۴ میشد تف بندازه به هر چی قانون و قا...

زخم کهنه فصل دوم )پارت ۶۲ ناخواسته مشتش رو روی میز گذاشت. جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط