زخم کهنه فصل دوم
زخم کهنه فصل دوم )
پارت ۶۲
ناخواسته مشتش رو روی میز گذاشت. جانگمی با چشمهای درشت شده و دهن پر نگاهش کرد .
با صدایی مبهم از بین حجم پر توی دهنش
هت
حالت خوبه اوپا ؟
با صدایی مبهم از بین حجم پر توی دهنش
تهیونگ چند ثانیه نگاهش کرد.
میرم دستشویی
گفت
و
بلند شد که میز رو ترک کنه اما موبایلش همون لحظه زنگ خورد به شمارهی ناشناس نگاه کرد و با تردید جواب داد :
🥰
بله ؟
خبر رسیده سایمون مریضه باید بری و درمانش کنی !
صدای جدی لی که توی گوشی پیچید حتی نتونست درست واکنش بده چون بلافاصله بعدش اسم سایمون رو شنید. انگار صدا زیادی بلند بود چون حالا جانگمی هم با چشمهای درشت شده منتظر نگاهش میکرد و یواش پرسید : سایمون چی؟
تهیونگ خیره به جانگمی گفت: این ;باید; رو کی تعیین میکنه ؟
اون ده سال درس خوندنت و اون قسمی که برای نجات دادن جون بیمارها خوردی پسر عزیزم
تهیونگ خندید: اوه حواسم نبود پدر عزیزم چقدررر به اخلاقیات و نجات جون مردم پایبنده ! از کی تا حالا منفعت شخصی شده نجات جون مردم ؟
صدای لی پر از طنش و حرص بود اما هنوز هم خودش رو کنترل میکرد . تهیونگ همیشه رمز موفقیت اون جادوگر ده آرامش . د اندازه ش . می دونست اکنترل میکرد . تهیونگ همیشه رمز موفقیت اون جادوگر
رو آرامش بیاندازه ش میدونست !
دلیل من هر چیزی که باشه ، تو اونقدرا وجدان درد میگیری که نتونی یه بیمار رو همینطور رها کنی . بهرحال اگه تهدید میخوای ، بدون که شرایط احتمالا برات سخت تر میشه . ولی اگه میتونی امشب بخوابی و اون بمیره ، حتما اینکارو بکن . تو که یه بار فرار رو به نجات دوست دخترت ترجیح دادی احتمالا دیگه برات سخت نیست !
و گوشی رو قطع کرد اون گوشی توی دستش در حال
شکستن بود.
جانگمی تمام مدت با شوک بهش خیره مونده بود و پلک
هم نمیزد.
_اوپا...
بالاخره با تردید گفت و فک منقبض شده ی مرد روبروش
باعث شد ادامه نده.
اون یه حرومزادهی خلافکاره و من تنها پزشک این کشور
نیستم!
با لحن شکسته و سردی گفت و جانگمی با نگرانی گفت : اوپا مگه فرق میکنه کیه و چیه؟ مگه شما نباید -
من خوب میدونم که نباید فرقی کنه کیو درمان میکنم اما نمیخوام اون زنو درمان کنم
جانگمی آهسته پلک زد: از کجا میدونی که یه زنه ؟
جانگمی آهسته پلک زد: از کجا میدونی که یه زنه ؟
تهیونگ نگاهش رو داد .بهش اخم کمرنگی کرد و لبهاش
روی هم فشرده شد.
پارت ۶۲
ناخواسته مشتش رو روی میز گذاشت. جانگمی با چشمهای درشت شده و دهن پر نگاهش کرد .
با صدایی مبهم از بین حجم پر توی دهنش
هت
حالت خوبه اوپا ؟
با صدایی مبهم از بین حجم پر توی دهنش
تهیونگ چند ثانیه نگاهش کرد.
میرم دستشویی
گفت
و
بلند شد که میز رو ترک کنه اما موبایلش همون لحظه زنگ خورد به شمارهی ناشناس نگاه کرد و با تردید جواب داد :
🥰
بله ؟
خبر رسیده سایمون مریضه باید بری و درمانش کنی !
صدای جدی لی که توی گوشی پیچید حتی نتونست درست واکنش بده چون بلافاصله بعدش اسم سایمون رو شنید. انگار صدا زیادی بلند بود چون حالا جانگمی هم با چشمهای درشت شده منتظر نگاهش میکرد و یواش پرسید : سایمون چی؟
تهیونگ خیره به جانگمی گفت: این ;باید; رو کی تعیین میکنه ؟
اون ده سال درس خوندنت و اون قسمی که برای نجات دادن جون بیمارها خوردی پسر عزیزم
تهیونگ خندید: اوه حواسم نبود پدر عزیزم چقدررر به اخلاقیات و نجات جون مردم پایبنده ! از کی تا حالا منفعت شخصی شده نجات جون مردم ؟
صدای لی پر از طنش و حرص بود اما هنوز هم خودش رو کنترل میکرد . تهیونگ همیشه رمز موفقیت اون جادوگر ده آرامش . د اندازه ش . می دونست اکنترل میکرد . تهیونگ همیشه رمز موفقیت اون جادوگر
رو آرامش بیاندازه ش میدونست !
دلیل من هر چیزی که باشه ، تو اونقدرا وجدان درد میگیری که نتونی یه بیمار رو همینطور رها کنی . بهرحال اگه تهدید میخوای ، بدون که شرایط احتمالا برات سخت تر میشه . ولی اگه میتونی امشب بخوابی و اون بمیره ، حتما اینکارو بکن . تو که یه بار فرار رو به نجات دوست دخترت ترجیح دادی احتمالا دیگه برات سخت نیست !
و گوشی رو قطع کرد اون گوشی توی دستش در حال
شکستن بود.
جانگمی تمام مدت با شوک بهش خیره مونده بود و پلک
هم نمیزد.
_اوپا...
بالاخره با تردید گفت و فک منقبض شده ی مرد روبروش
باعث شد ادامه نده.
اون یه حرومزادهی خلافکاره و من تنها پزشک این کشور
نیستم!
با لحن شکسته و سردی گفت و جانگمی با نگرانی گفت : اوپا مگه فرق میکنه کیه و چیه؟ مگه شما نباید -
من خوب میدونم که نباید فرقی کنه کیو درمان میکنم اما نمیخوام اون زنو درمان کنم
جانگمی آهسته پلک زد: از کجا میدونی که یه زنه ؟
جانگمی آهسته پلک زد: از کجا میدونی که یه زنه ؟
تهیونگ نگاهش رو داد .بهش اخم کمرنگی کرد و لبهاش
روی هم فشرده شد.
- ۳.۳k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط