صلام صلام 🗿🦦😂 بلخره اومدم من باید هرچی
صلامصلام 🗿🦦😂 بلخره اومدم من باید هرچی
زودتر تمومش کنم شایدم فصل ²داشته
باشه چون نمیتونه اینجوری تموم شه
اون رمانی که بهتون گفتم ،اینو تموم
کنم بعد اونیکی رو مینویسم.
عاقا ناموسن قشنگه؟
پارت¹⁸
گو وون: سریع بگو
لیا: باش
سوجون: دِ بگو عه
گو وون: باشه
لیا: فق نباید فیلیکس بفهمه قول بدید که بش نمیگید
سوجون و گو وون: قول قول
لیا: فیلیکس داداش من نی ینی بچهمابچهمامان،بابام نیس عین ماهم کره ای نی
گو وون: ینی بچه کیه ؟
لیا: بچه عموم
گو وون: ناموسن بچه عموت اینجا چیکا میکنه؟
لیا: عموم مال مارو بالا کشید ما عم در عوض بچهشو ازش گرفتیمفک کنم الان مامانش باید دغ کرده باشه😂
ناشناس:لیا ( 😂 خنده شیطانی) زد
گو وون: انقد بد جنس نباش
لیا: الان اگه مالمون و نمیکشید بالا دیه
مجبور نبودم تو خونه های ساده زندگی
کنم .من فیلیکس و مث داداش واقعیم دوس دارم .
ولی ای کاش مث باباش نباشه.
نویسنده من کصخل😂🗿: ناموسن باحال شد. خو خو بگذریم
گو وون: قطعا نیس
لیا: بچههاهمیشهشبیهمامانیاباباشون میشن
گو وون: ولش. ینی الان باباش کجاس ؟
زندس؟
لیا: پارسال باباشو دیدم خیلی جو وون مونده بود الان بابای من ...🙃
گو وون: حرس نخو .چیشد؟
سوجون: الان فیلیکس واس کجاس ینی اهل کجاس
ناشناس: فیلیکس بیدار شد به سمت اتاق حرکت کرد میخواس بره تو که وایستاد دم در
لیا: آره باباش زندس.باباش دنبال
فیلیکس میگشت اگه منو دیده بود من
الان اینجا نبودم .فیلیکس استرلیاییه .
پدرشو مادرشاسترالیایین ولی بابای من
تو کره بدنیا اومده پدربزرگ و مامانبزرگم
اهل کرهن وقتی ازدواج کردن مهاجرت
کردن استرالیا عموم بدنیا اومد بعد
دوباره برگشتن کره . اون موقع بود که
بابام بدنیا اومد
من: میگم میدونم دو رگرس و مامان یا
باباش کره ایهولی اینجا خاستم... ولی
میدونید منظورم چیه.
لیا: الان بابام دنبال فرسته که دوباره مالشو برگردونه همچنین فیلیکسرو
گو وون: حالا الان خد فیلیکس میدونه بچه شما نیس؟
لیا: ن
ناشناس: سوجون و لیا، گو وون بلند
شدن.فیلیکس دوباره دویید سمت اتاق .
دوباره خدشو انداخ رو تخت ناخاسته شرو به گریه کردن کرد.
گو وون رف سمت اتاق
گووون: فیلیکس؟!
ناشناس:با صدا لرزیده گف
فیلیکس: چیه
گو وون: ببینمت چته تو ؟
ناشناس: بلندش کرد کشید بسمت خدش دستشو گذاش رو چونش صورتشو نزدیک کرد بوسهای به اشکش زدو بغلش کرد
من: عح عح چندش 🥴 عاقا ناموسن خدمم چندشم شد.😂🗿
گو وون: چرا گریه میکنی؟
ناشناس: فیلیکس دستشو گذاش رو سینه گووون و هلش داد به عقب
فیلیکس: میگی چیشده؟🥲
حتمانم نمیدونی
گو وون:خو چیشده
فیلیکس:من بابامو میخوام😭
گووون:اشکال نداره .
زودتر تمومش کنم شایدم فصل ²داشته
باشه چون نمیتونه اینجوری تموم شه
اون رمانی که بهتون گفتم ،اینو تموم
کنم بعد اونیکی رو مینویسم.
عاقا ناموسن قشنگه؟
پارت¹⁸
گو وون: سریع بگو
لیا: باش
سوجون: دِ بگو عه
گو وون: باشه
لیا: فق نباید فیلیکس بفهمه قول بدید که بش نمیگید
سوجون و گو وون: قول قول
لیا: فیلیکس داداش من نی ینی بچهمابچهمامان،بابام نیس عین ماهم کره ای نی
گو وون: ینی بچه کیه ؟
لیا: بچه عموم
گو وون: ناموسن بچه عموت اینجا چیکا میکنه؟
لیا: عموم مال مارو بالا کشید ما عم در عوض بچهشو ازش گرفتیمفک کنم الان مامانش باید دغ کرده باشه😂
ناشناس:لیا ( 😂 خنده شیطانی) زد
گو وون: انقد بد جنس نباش
لیا: الان اگه مالمون و نمیکشید بالا دیه
مجبور نبودم تو خونه های ساده زندگی
کنم .من فیلیکس و مث داداش واقعیم دوس دارم .
ولی ای کاش مث باباش نباشه.
نویسنده من کصخل😂🗿: ناموسن باحال شد. خو خو بگذریم
گو وون: قطعا نیس
لیا: بچههاهمیشهشبیهمامانیاباباشون میشن
گو وون: ولش. ینی الان باباش کجاس ؟
زندس؟
لیا: پارسال باباشو دیدم خیلی جو وون مونده بود الان بابای من ...🙃
گو وون: حرس نخو .چیشد؟
سوجون: الان فیلیکس واس کجاس ینی اهل کجاس
ناشناس: فیلیکس بیدار شد به سمت اتاق حرکت کرد میخواس بره تو که وایستاد دم در
لیا: آره باباش زندس.باباش دنبال
فیلیکس میگشت اگه منو دیده بود من
الان اینجا نبودم .فیلیکس استرلیاییه .
پدرشو مادرشاسترالیایین ولی بابای من
تو کره بدنیا اومده پدربزرگ و مامانبزرگم
اهل کرهن وقتی ازدواج کردن مهاجرت
کردن استرالیا عموم بدنیا اومد بعد
دوباره برگشتن کره . اون موقع بود که
بابام بدنیا اومد
من: میگم میدونم دو رگرس و مامان یا
باباش کره ایهولی اینجا خاستم... ولی
میدونید منظورم چیه.
لیا: الان بابام دنبال فرسته که دوباره مالشو برگردونه همچنین فیلیکسرو
گو وون: حالا الان خد فیلیکس میدونه بچه شما نیس؟
لیا: ن
ناشناس: سوجون و لیا، گو وون بلند
شدن.فیلیکس دوباره دویید سمت اتاق .
دوباره خدشو انداخ رو تخت ناخاسته شرو به گریه کردن کرد.
گو وون رف سمت اتاق
گووون: فیلیکس؟!
ناشناس:با صدا لرزیده گف
فیلیکس: چیه
گو وون: ببینمت چته تو ؟
ناشناس: بلندش کرد کشید بسمت خدش دستشو گذاش رو چونش صورتشو نزدیک کرد بوسهای به اشکش زدو بغلش کرد
من: عح عح چندش 🥴 عاقا ناموسن خدمم چندشم شد.😂🗿
گو وون: چرا گریه میکنی؟
ناشناس: فیلیکس دستشو گذاش رو سینه گووون و هلش داد به عقب
فیلیکس: میگی چیشده؟🥲
حتمانم نمیدونی
گو وون:خو چیشده
فیلیکس:من بابامو میخوام😭
گووون:اشکال نداره .
۳.۵k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.