Nov 8, 2019

ماشین های من در گذر زمان!

این اولین ماشین من بود.
ولی کم مونده بود نخرمش!

سال دوم دانشگاه بودم که پدرم منو برد خرید ماشین. ولی دست خالی برگشتیم. ماشین مورد علاقه ام رو پیدا کرده بودم. یه ماستنگ نقره ای با صندلی های چرمی قرمز! ولی دنده ای بود. 16 سالگی گواهینامه رانندگی رو با شورولت اتومات بابام گرفته بودم ولی تا 19 سالگی هیچ وقت پشت دنده ای ننشسته بودم!

وقتی برگشتیم خونه مادرم پرسید "ماشین چی شد؟" بهش گفتم "ماستنگ رو خیلی دوست دارم ولی بلد نیستم دنده ای برونم." مادرم خیلی محکم جواب داد "بلد نیستم که نشد دلیل! خوب یاد میگیری!حالا با این فرض انتخاب کن." این شد که برگشتم و ماستنگ رو خریدم و چه سفرها که باهاش نرفتم... ولی زندگیه دیگه. یه جاده پر فراز و نشیب که همیشه هم انتخاب وسیله اش دست خودت نیست. از زمانی که دختر خونه بودم تا زمانی که مادر سه تا بچه و بعد مادربزرگ چهار تا نوه شدم، بسته به مکان زندگی و شرایط مالی ماشین های مختلفی داشتم. از پژو گرفته تا اینفینیتی. یه زمانی هم مجبور شدم همون پژو رو هم بفروشم.
وسیله ام زیاد عوض شد، ولی مسیرم نه. تربیت مادرم این بود که راه درست به سختیش می ارزه. مثل ازدواج درست حتی به قیمت رانندگی پیکان تو گرمای تابستان تو مسیر قم و کاشان... مادرم یادم داد که با شجاعت انتخاب کنم. که تو هرجاده، با هر وسیله، نهایتش فرمون زندگی دست منه!
خدا بیامرزدش... #فاتحه🙏🏾💐
#فرمان_زندگی_دست_شماست
#گنج_رنج_دارد