p

p1
پرپل یو💜
چشمامو باز کردم که نور خورشید بد جور زد ت چشم چشامو بستم دستمو گذاشتم رو چشام و آروم بازشون کردم و نشستم دستمو از رو چشام برداشتم خوب ک به پیرامونم نگا کردم که کجام پاشدم و وایستادم یهو به خودم اومدم چشام گرد شد و بلافاصله جیغ کشیدم: چییییی؟!
من کجام؟
اینجا کجاست؟
من دارم خواب میبینم؟
من سر جلسه برای کنکور بودممم!!!
به هر طرف که تونستم دویدم و با این که میدونستم این ی خوابه داد زدم: کمک، کمک، کسی اینجا نیست؟
خدایا من چرا ت جنگلم؟ اصلا اینجا کجاست؟ ولی بهتر واسه امروز هیچی نتونستم بخونم (چقد گشادی بچه🫤) ولی این صد در صد ی خوابه بازم داد زدم: کمک، کمک، کمک کنید!
از پشت سرم صدای پا اومد ک روی برگا راه میرفت خوشحال از اینکه توی این جنگل درندشت تنها نیستم برگشتم و گفتم: هعی سلا.... صدام با چیزی ک دیدم در نیومد قلبم درد گرفت و از ترس قبض روح شدم.

خب پارت اول تموم شد تا پارت بعدی شما را با یک دنیا خماری تک و تنها میگذارم 😂🗿
دیدگاه ها (۰)

p2پرپل یو 💜این ی گر....گرگه؟؟؟!!! جیغ کشیدم و تمام توانم دوی...

p3پرپل یو 💜تا اینکه رییس مادر بزرگت یا همون خانم میرای چان...

آگوست دی

دیگه سیاه دلو نمیزارم میخوام برم تو کارفیک نویسی تو دایرکت ...

پارت سیو هفتماونیکس**لنا لوکیشن دادو منم زود حرکت کردم ماری*...

چند روز بعدویو جونگکوک رفتم داخل اتاق شکنجه و دیدم آت بهوشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط