باید یکی باشد

باید یکی باشد ...
یکی که دزدانه نگاهش کنی
دزدانه راه رفتنش را بپایی
و دزدانه ببوسی اش و محکم بغلش کنی
و در حضورش طعمِ تلخیِ قهوه ات را نفهمی
باید یکی باشد ...
که وقتی دلت برای مداد رنگی های کودکی ات تنگ شد ، به ناخن هایش خیره شوی و سوار بر رنگین کمانی به کودکی ات سفر کنی
باید یکی باشد ...
یکی که حصارِ تنهایی ات را بر هم زند و به تو بگوید که دوستَت دارم
آدم است دیگر
و آدمی به همین دوستَت دارم هاست که زنده است
دیدگاه ها (۱)

چشمانی پراز شرابِ عاشقی...لبهایی به رنگ تمشک ، لبخندی از جن...

میدانی جانِ دل ؛همه‌ی ما خواستن‌هایم را دوست داریم ، به آنها...

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگوپیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگوس...

همیشه یکدیگر را با لبخند ملاقات کنید، زیرا لبخند آغازی بر عش...

رمان وقتی دوست برادرته و.... پارت سیزدهم: در دفتر چه جیمین چ...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط