روزی که میمیرم، صفحه گوشیم با هر نوتیفی که میاد خاموش و ر
روزی که میمیرم، صفحه گوشیم با هر نوتیفی که میاد خاموش و روشن میشه ولی هیچکس جوابگو و بیننده اون پیاما نیست، باد از پنجره وارد اتاقم میشه، همه چیز مرتبه و هیچکس خونه نیست؛ آهنگای مورد علاقم دیگه پلی نمیشن و گالریم دیگه هیچوقت دیده نمیشه و کسی نیست که با دیدن محتواش ذوق کنه، محبت آمیز ترین پیاما برای همیشه بدون دیده شدن میمونه، کسایی که منو دوست دارن تازه گریه هاشون ساکت میشه و اونایی که منو میشناسن فقط راجب مرگم تاسف میخورن، صدای خنده ها و گریه هام دیگه هیچوقت توی چهار دیواری اتاقم پخش نمیشه، شنونده هیچکس نیستم و حتی اگر کسی بخواد خالی بشه فقط رو بروی قبرم میایسته و حرفاشو توی دلش بهم میزنه در حالی که دیگه چیزی جز یه سکوت سرد و همیشگی از من دریافت نمیکنه ، یکم میگذره و کم کم همه عادت میکنن و همه چیز طوری میشه که انگار از اول منی وجود نداشته و مخاطبای گوشیم به این فکر میکنن که احتمالا یا اینترنت ندارم یا گوشیم خراب شده و کم کم فراموشش میکنن، کم کم همه چیز محو میشه و تنها چیزی که از من میمونه یه مشت خاطرست که هر روز بیشتر از قبل فراموش میشه.
۳.۹k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.