دیروز به پدر بزرگم زنگ زدمبعداز مرگش تلفن ثابت خانه اش ر

دیروز به پدر بزرگم زنگ زدم٬بعداز مرگش تلفن ثابت خانه اش را جمع نکردیم٬نمیخواهم ارتباطمان قطع شود!
هروقت دلم هوایش میکند بهش زنگ میزنم؛تلفنش بوق میزند...
بوق میزند...
وقتی جواب نمی دهد٬باخودم فکرمیکنم یابرای خرید رفته بیرون٬یاخانه همسایه است!
الان چندسال میشود هروقت دلم هوایش را میکند دوباره زنگ میزنم...
شماره«بیرون»راهم ندارم زنگ بزنم بگویم:به پدربزرگم بگید بیاد خونه اش دلم براش تنگ شده!😔
دوست من؛
اگر پدربزرگ تو هنوز خانه است و نرفته«بیرون»٬امروز بهش زنگ بزن٬برو پیشش٬باهاش حرف بزن٬بگو که دوستش داری...وگرنه وقتی بره«بیرون»٬خیلی باید دنبالش بگردی...
باورکنید«بیرون»شماره ندارد!
دیدگاه ها (۶)

😍 😘

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹⁰

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط