از آن دم که دوستت داشتم

از آن دم که دوستت داشتم
جهان، از آنچه بود، زیباتر شد!
گُلها روی شانه‌هایم به‌خواب می‌روند!
خورشید بر کف دستانم می‌چرخد!
و شب، جویبارهایی از نواهاست!

#عبدالقادر_مكاريا
دیدگاه ها (۱)

حتی اگر ناراحتی،به هم ریخته‌ای،با همان ناراحتی مرا محکم بغل ...

اصلا شب را گذاشته اند برای من و تو !برای منی که خودم را درآغ...

هر چقدر هوا سردتر شودمیلِ به آغوش کشیدن بیشتر می‌شود!هر چه ر...

“پاییز”که می آید حال دل عوض می شود حس و حالی ناب سراغت را می...

A girl from tomorrow(part 6)

کاش هنوز نه سالم بود . سرم روی زانوی مادربزرگ بود که داشت بر...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط