این متن برای من و شماست با دقت بخونید من اگر به ده سال
این متن برای من و شماست: با دقت بخونید :من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم
آری، شاید بهتر زندگی میکردم
عاقلانه ترعاشق میشدم
عاشقانه تر زندگی میکردم
بیشتر یاری می رساندم
اطرافیانم را نگران نمی کردم
نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم
کمتر اشتباه میکردم
حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم
آری من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
کتابهای بیشتری می خواندم
آوازهای بیشتری از بر می کردم
آنچه را یاد میگرفتم بیشتر بکار می بستم
به والدین خود بیشتر احترام می گذاشتم
مادرم را بیشتر می بوسیدم
می دانم نمی شود اما ... من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ؛
در زمستان با گنجشکها مهربان تر می شدم
بی تفاوتی را به کناری می گذاشتم و
برای درک عظمت خلقت ؛ بیشتر و بیشتر به آسمان خیره می شدم
و هر شب بیش از شب پیش از دامان آسمان شب ستاره می چیدم.
و چه خوب میشد
اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
زنده بودن را صرف بهتر زندگی کردن می کردم
بیشتر با خدای خود حرف میزدم
کمتر خشم میگرفتم و بیشتر می بخشیدم
آری اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
نقشه راه زندگی ام را به بهترین نحو ترسیم می کردم
و هر از گاهی امروزم را با آن بهترین فردا بیشتر تطبیق می دادم .
خلاصه اینکه ...
شاید با داشتن این تجربیات آدم دیگری می شدم و به گونه ای دیگر عمل میکردم .
می دانم زندگی دکمه بازگشت ندارد ،
اما از حالا برای ده سال بعد و سالهای بعد تر زیباتر زندگی می کنم ...
من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم
آری، شاید بهتر زندگی میکردم
عاقلانه ترعاشق میشدم
عاشقانه تر زندگی میکردم
بیشتر یاری می رساندم
اطرافیانم را نگران نمی کردم
نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم
کمتر اشتباه میکردم
حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم
آری من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
کتابهای بیشتری می خواندم
آوازهای بیشتری از بر می کردم
آنچه را یاد میگرفتم بیشتر بکار می بستم
به والدین خود بیشتر احترام می گذاشتم
مادرم را بیشتر می بوسیدم
می دانم نمی شود اما ... من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ؛
در زمستان با گنجشکها مهربان تر می شدم
بی تفاوتی را به کناری می گذاشتم و
برای درک عظمت خلقت ؛ بیشتر و بیشتر به آسمان خیره می شدم
و هر شب بیش از شب پیش از دامان آسمان شب ستاره می چیدم.
و چه خوب میشد
اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
زنده بودن را صرف بهتر زندگی کردن می کردم
بیشتر با خدای خود حرف میزدم
کمتر خشم میگرفتم و بیشتر می بخشیدم
آری اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...
نقشه راه زندگی ام را به بهترین نحو ترسیم می کردم
و هر از گاهی امروزم را با آن بهترین فردا بیشتر تطبیق می دادم .
خلاصه اینکه ...
شاید با داشتن این تجربیات آدم دیگری می شدم و به گونه ای دیگر عمل میکردم .
می دانم زندگی دکمه بازگشت ندارد ،
اما از حالا برای ده سال بعد و سالهای بعد تر زیباتر زندگی می کنم ...
- ۲.۴k
- ۲۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط