شبی ای کاش چشمم فرش می شد زیر پای تو

شبی ای کاش چشمم فرش می شد زیر پای تو
و من قربانی چشم تو می گشتم، فدایِ تو

به مژگان می زدم جارو کف کفش تو را امّا
به جنت هم نمی دادم، کفی از خاک پای تو

برای قلب مجروحم کمی تو روضه می خواندی
میان اشک می مردم، به پای روضه های تو

دلم می خواست مثل گل شبی بودی در آغوشم
از این رو می بردم حسرت همیشه بر عبای تو

هوای چشم های من همیشه تا ابد ابری است
که دارم در دلم یاد تو و در سر هوای تو

به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم
ندارد سینه ی زخمی شفا غیر از شفای تو

گرفته کعبه رونق بس که گردیده به گرد تو
صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو

الا ای آخرین منجی، امام جمعه دنیا
همین جمعه بیاید کاش از کعبه صدای تو
دیدگاه ها (۱)

آنکه شب پس از دعابا سرود اشتیاق و نغمه امیدبا دلی سفید خواب ...

سلام مولای غریبم ...سلام حضرت باران ..سلام ای ماه پنهانم آق...

بهرِ حسین خدا غزل خوانده ست حسین غزلخوانِ علی اکبرست آنچه د...

هم درمقام و نام و جلالت تو اکبری هم اینکه درعشیره شماازهمه س...

دلم هوای توکرده.......

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

part:10بدون اهمیت به بارونی که برای هر دو لذت بخش بود، چشم‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط