خزان را بخوان بهار دل
خزان را بخوان بهار دل!
خزان را از اشک این چشمان رنجور که چو برگ پر از تمنای سقوط و مرگ است بخوان.
عزم رفتن را ببین!
آهنگ ماندن را بشنو!
تناقض را حس کن.
باید پای عشق در میان باشد که بلا تکلیف و بی ثبات، وسط کوچه های آبان، بی چتر و بی واهمه خیس شدن زیر باران آهسته قدم بزنی.
باید پای دلتنگی در میان باشد تا این چنین، خاموش و پر غم بمیری!
#طیما_حیدری
خزان را از اشک این چشمان رنجور که چو برگ پر از تمنای سقوط و مرگ است بخوان.
عزم رفتن را ببین!
آهنگ ماندن را بشنو!
تناقض را حس کن.
باید پای عشق در میان باشد که بلا تکلیف و بی ثبات، وسط کوچه های آبان، بی چتر و بی واهمه خیس شدن زیر باران آهسته قدم بزنی.
باید پای دلتنگی در میان باشد تا این چنین، خاموش و پر غم بمیری!
#طیما_حیدری
- ۲.۲k
- ۲۰ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط