بسم رب الشهداء
بسم رب الشهداء...
کارهای سوریه م شده بود و تومهرماه بود داشتم می رفتم سوریه...
به سجاد گفتم:
دلم میخواد برم سوریه و شهید شم و ازاین حرفا...
سجاد بااون لهجه ی خیییلی قشنگش گفت:
"بروبابا تو ماله این حرفانیستی..."
آره راست میگفت من ماله این حرفانبودم
مرد توبودی و ماادعای مردی وباغیرتی میکردیم...
به نقل از دوست شهید سجاد مرادی...
شهادت جامونده هاصلوات...
کارهای سوریه م شده بود و تومهرماه بود داشتم می رفتم سوریه...
به سجاد گفتم:
دلم میخواد برم سوریه و شهید شم و ازاین حرفا...
سجاد بااون لهجه ی خیییلی قشنگش گفت:
"بروبابا تو ماله این حرفانیستی..."
آره راست میگفت من ماله این حرفانبودم
مرد توبودی و ماادعای مردی وباغیرتی میکردیم...
به نقل از دوست شهید سجاد مرادی...
شهادت جامونده هاصلوات...
- ۸۹۲
- ۰۴ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط