به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
دیدگاه ها (۳)

ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستیهیچ عیبی نیست مرا نیز گا...

تو را می خواهم و دانم که هرگزبه کام دل در آغوشت نگیرمتویی آن...

چشمان سیاه تو مرا خواهد کشتافسون نگاه تو مرا خواهد کشتاینگون...

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزارا...

الا ای دلبر زیبا کجاییچراپیش من تنهانیاییتو تنهایی و من تنها...

الا ای دلبر زیبا کجاییچراپیش من تنهانیاییتو تنهایی و من تنها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط