نمیدانند که عشق راه بلا نیست

نمیدانند که عشق راه بلا نیست
در این عالم کسی فکر دوا نیست
ز مجنون گر شنیدند ناله بسیار
ز شوق سوختن در این خماری است..
کپشن از جناب #علیرضا_اردلانی 🍁
دیدگاه ها (۱)

به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتمپر و بالی تکاندم، خسته ...

به کویت با دل شاد آمدم، با چشم تر رفتمبه دل امید درمان داشتم...

در پردۀ اسرار کسی را ره نیستزین تعبیه، جانِ هیچ‌کس آگه نیست#...

من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باشگر به جانان آشنایی از ج...

با یتیمی بزرگ شدم درد فقر را نشنیده ام ،لمس کردم.پیامبر اکرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط