به جای زانوی غم

به جای زانوی غم
بازوان مرا بغل کن ...!
اینها ادامه ی
همان دستهایی هستند
که دیوانه وار برایت
سپید می نویسد ...!

#ابراهیم_مهربانی
دیدگاه ها (۱)

گه جهل مرکب را ما لفظ قلم خواندیم چیزی نکشید اورا ...

زنانی که نگاهشان شبیه شعر است را باید مردانی ڪه،سر از شعر در...

معجزه مگر چیست ؟ جز زنی که با یک کنارت هستم تمام دردهای مرد ...

و ما هم‌چناندوره می‌کنیمشب را و روز راهنوز را...#شاملو

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط