در هیچ دفتری ننوشته ام

در هیچ دفتری ننوشته ام
اما حافظه ام قوی است ؛
سرم روی سینه ات بود
لبهایت روی موهایم
دست چپ ات روی شانه ام 
دست راستت روی گوشم
چشم هایم فقط پیراهنت را می دید
و هیچ وقت نگفتم که دکمه ی دوم پیراهنت چقدر
گونه ام را اذیت می کرد ...
دیدگاه ها (۳)

مـــــــنُـــــــــو یـــــــﮧ مُشــــــــــــــــــــت شـــ...

دیگَـــــر بِـہ گُـرگْ چُـلاق هَـم اِعتِمـاد نمیکُنـَم ...

ٖگلویَــــــــــــم ٖپاره ٖشــــد ٖبَــــــــــــــــــس کــ...

مَنهـِ سآدـهـ بآوَرَـم شُد گُفتـے کَسـے جُز مَن نَداشتـے

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

رمان j_k

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط