زمینگرده
•~#زمینگرده🎋
پسر جوان انقدر عاشق دختر بود ڪہ گفت: تو نگران چے هستے؟
دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور ڪہ خودت مےدونے مادرت پیره و جز تو فرزندے نداره… باید شرط ضمن عقد بگذاریم ڪہ اگر زمین گیر شد، اونو بہ خونہ ما نیارے و ببریش خانہ سالمندان.
پسر جوان آهی ڪشید و شرط دختر را پذیرفت…
هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود ڪہ زن جوان دریڪ تصادف خودرو قطع نخاع و ویلچر نشین شد.
پسر جوان رو بہ مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟
مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگہ من مُردم ڪہ ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعے ڪہ زمینگیر نشدم ازش مراقبت مے ڪنم.
پسر جوان اشڪ ریخت و بہ زنش نگاه کرد.
زن جوان انگار با نگاهش بـه او میگفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!
رفیق قبل حرف زدن ڪمے فڪر ڪن شاید فردا همون اتفاق براے تو بیافتہ..
پسر جوان انقدر عاشق دختر بود ڪہ گفت: تو نگران چے هستے؟
دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور ڪہ خودت مےدونے مادرت پیره و جز تو فرزندے نداره… باید شرط ضمن عقد بگذاریم ڪہ اگر زمین گیر شد، اونو بہ خونہ ما نیارے و ببریش خانہ سالمندان.
پسر جوان آهی ڪشید و شرط دختر را پذیرفت…
هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود ڪہ زن جوان دریڪ تصادف خودرو قطع نخاع و ویلچر نشین شد.
پسر جوان رو بہ مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟
مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگہ من مُردم ڪہ ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعے ڪہ زمینگیر نشدم ازش مراقبت مے ڪنم.
پسر جوان اشڪ ریخت و بہ زنش نگاه کرد.
زن جوان انگار با نگاهش بـه او میگفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!
رفیق قبل حرف زدن ڪمے فڪر ڪن شاید فردا همون اتفاق براے تو بیافتہ..
- ۵.۲k
- ۰۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط