دیگری در خواب با من صحبت میکرد و از این روست که توانست

‏دیگری در خواب با من صحبت می‌کرد و از این روست که توانست مرا فراموش کند. من با او در بیداری صحبت می‌کردم و خاطره‌ی او هنوز رنجم می‌دهد.


_ داستان دیگری
دیدگاه ها (۲۹)

تنهایی روز افزون، جدال همیشگی با افکار متناقض …*این روزهاارد...

مرا بخوانساده و آهستهکه دردهایم همه عمرنه ساده آمده اندو نه ...

کسی که درهمه حوادث آرامش خود را حفظ می‌کند، نشان می‌دهد که م...

لحظه‌هایی هستندکه هستیمچه تنها چه در جمع اما خودمان نیستیم !...

‌میرزا اسماعیل دولابی ره:ریشه ی طلبکاری از خدا را بکنید..بگو...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

بانگاهت خواستم تامن به قربانت شومتحتِ فرمانِ دلت سربازِ چشما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط