پیش بیا پیش بیا پیشتر

پیش بیا ، پیش بیا ، پیشتر

تا که بگویم غم دل بیشتر

دوست ترت دارم از هر چه دوست

ای تو به من از خود من خویشتر

دوست تر از آنکه بگویم چقدر

بیشتر از بیشتر از بیشتر

داغ تو را از همه داراترم

درد تو را از همه درویش تر

هیچ نریزد به جز از نام تو

بر رگ من گر بزنی نیشتر

فوت و فن عشق به شعرم ببخش

تا نشود قافیه اندیش تر
دیدگاه ها (۱۰)

مقصود از وجود عالم ملاقات دو دوست بود که روی در هم نـهنـد جه...

پوشیده چون جان می روی اندر میان جان منسرو خرامان منی ای رونق...

زهر دوری باعث شیرینی دیدار هاستآب را گرمای تابستان گوارا می ...

زین ماتمی که چشم ملایک ز خون، ترستگویا عزای صادق آل پیمبرستی...

سناریو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط