اجباری اما شیرین
پارت : سیزدهم
جنی ویو
یک هفته می گذاره نه باهم حرف زدیم نه هیچی بهم محل نمیزار شب ها ام پیش جیمین می خواب خیلی حالم خوب نیست تو این هفته فقدر یک دفعه رفتم پیش رزی امروز از مسافرت برمی گرده پدر حداقل دیگ نگران رزی نیستم
هرجور شد باید با تهیونگ حرف بزنم
امروز هیشکی خانه نیست غیر من جیسو تهیونگ
تهیونگ ویو
یک هفته با جنی حرف نزدم دختره ... هنوزم از دستش عصبی ام چطور می تون ؟
داشتم به سمت پاین میرفت ام که یکی دستم گرفت
جنی بود
جنی : میشه باهم حرف بزنیم
تهیونگ : اوکی بگو
جنی : بیا تو اتاق
تهیونگ : خوب چی ؟
جنی :. ببخشید
تهیونگ : مگه مهم ؟
جنی : مهم که می کم کارم اشتباه بودی قبول دارم
تهیونگ : باش
جنی : و یک موضوع دیگ .
تهیونگ : باز چی شد ؟
جنی : می خوام برم دانشگاه
تهیونگ : جانم ؟
جنی : می خوام ادامه تحصیل بدم من زشتم تجربی بود می خوام دکتر بشم
تهیونگ : نمیشه
جنی : خواهش میکنم تر خدا
تهیونگ : نچ
جنی : چرا آخه ؟
تهیونگ : دوست ندارم زنم بر دانشگاه
جنی : خواهش قول میدم بچه خوب باشم تو دانشگاه با پسرا لاس نزنم
تهیونگ : باید فکر کنم
جنی ویو
باید یک جوری خرش کنم رفتم نزدیک تر صورت شو روبه من کرد بهش نگاه کردم لبم گذشتم رو لبش شاید این جوری خرش
تهیونگ ویو
وقتی لباش گذشت جا خوردم اون هیچ وقت پیش قدم نمی شد ولی دلم برای طمع توت فرنگی لباس تنگ شد بودی
چند مین بد
جنی : قبول ؟
تهیونگ : داری خرم می کنی ؟
جنی. : آره
تهیونگ : اوکی بابا خر شدم
جنی : آخ جون مرسی پس من میرم امروز ثبت نام کنم و دیگ هم حق ندای شب پیش جیمین به خوابی مگه شوهر اونی ؟
از شدت کیوتی حسادت اش به جیمین خندم گرفته بود این دختر باعث میشه قلب من درد بگیر
تهیونگ : باش منم باهات میام
جنی : اوکی
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #کمپانیWM
جنی ویو
یک هفته می گذاره نه باهم حرف زدیم نه هیچی بهم محل نمیزار شب ها ام پیش جیمین می خواب خیلی حالم خوب نیست تو این هفته فقدر یک دفعه رفتم پیش رزی امروز از مسافرت برمی گرده پدر حداقل دیگ نگران رزی نیستم
هرجور شد باید با تهیونگ حرف بزنم
امروز هیشکی خانه نیست غیر من جیسو تهیونگ
تهیونگ ویو
یک هفته با جنی حرف نزدم دختره ... هنوزم از دستش عصبی ام چطور می تون ؟
داشتم به سمت پاین میرفت ام که یکی دستم گرفت
جنی بود
جنی : میشه باهم حرف بزنیم
تهیونگ : اوکی بگو
جنی : بیا تو اتاق
تهیونگ : خوب چی ؟
جنی :. ببخشید
تهیونگ : مگه مهم ؟
جنی : مهم که می کم کارم اشتباه بودی قبول دارم
تهیونگ : باش
جنی : و یک موضوع دیگ .
تهیونگ : باز چی شد ؟
جنی : می خوام برم دانشگاه
تهیونگ : جانم ؟
جنی : می خوام ادامه تحصیل بدم من زشتم تجربی بود می خوام دکتر بشم
تهیونگ : نمیشه
جنی : خواهش میکنم تر خدا
تهیونگ : نچ
جنی : چرا آخه ؟
تهیونگ : دوست ندارم زنم بر دانشگاه
جنی : خواهش قول میدم بچه خوب باشم تو دانشگاه با پسرا لاس نزنم
تهیونگ : باید فکر کنم
جنی ویو
باید یک جوری خرش کنم رفتم نزدیک تر صورت شو روبه من کرد بهش نگاه کردم لبم گذشتم رو لبش شاید این جوری خرش
تهیونگ ویو
وقتی لباش گذشت جا خوردم اون هیچ وقت پیش قدم نمی شد ولی دلم برای طمع توت فرنگی لباس تنگ شد بودی
چند مین بد
جنی : قبول ؟
تهیونگ : داری خرم می کنی ؟
جنی. : آره
تهیونگ : اوکی بابا خر شدم
جنی : آخ جون مرسی پس من میرم امروز ثبت نام کنم و دیگ هم حق ندای شب پیش جیمین به خوابی مگه شوهر اونی ؟
از شدت کیوتی حسادت اش به جیمین خندم گرفته بود این دختر باعث میشه قلب من درد بگیر
تهیونگ : باش منم باهات میام
جنی : اوکی
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #کمپانیWM
۱۵.۸k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.