بشنو این نی چون شکایت میکنداز جداییها حکایت میکندکز نیستان تا مرا ببریدهانددر نفیرم مرد و زن نالیدهاندهر کسی کو دور ماند از اصل خویشباز جوید روزگار وصل خویش