زندگیه دیگه

زندگیه دیگه؛
گاهی خسته ت میکنه، خیلی خسته ت میکنه؛
اونقد که دوس داری خودکارتو بذاری لای صفحاتش.
یه مدت بری سراغ خودت. هیچی نکنی، با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست بعد که برمیگردی
میبینی یه نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی.
گم میشی ..
و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی.
دیدگاه ها (۱)

مادرم میگفت..شنیدم پسر همسایه خیلی مومن استنمازش ترک نمی شود...

یک نفر باید باشد که بدون ترسِ هیچ‌گونه قضاوتی برایش همه چیز ...

فرض بفرمایید یک کسی به من چاقو زده است به ظلم به زور یا به ن...

اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است. م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط