دیداردوباره
#دیدار_دوباره
#پارت_40
ــ ما اینجاییم
م کوک: اینجا چیکار میکنین.
ــ من با ا/ت کار داشتم .
م کوک: اها بیاین پایین کارتون دارم.
+باشه الان میایم
ا/ت رفت پایین
.........
م کوک: خب ما تصمیم گرفتیم که قبل از عروسیتون بریم سفر.
+سفر برای چی؟
م کوک: خب گفتیم برای اینکه حال و هواتون عوض بشه یه سفر بریم.
+اها.
م کوک: پس فردا آماده باشید که بریم.
ــ مامان فردا زود نیست؟
م کوک: هرچی زود تر بهتر تا زود تر به عروسیتون برسین.
م کوک: ا/ت دخترم میشه یه لحظه بیای.
+باشه الان میام
.......
م کوک: دخترم ا/ت میدونم بخاطر کوک خیلی اذیت شدی من واقعا متاسفم که بخاطر کوک اینجوری شدی .
من نمیدونم واقعا خودت میخوای برگردی پیشش یا به اجبار ولی اینو بدون که کوک واقعا تورو دوست داره.
ادامه دارد...............
#پارت_40
ــ ما اینجاییم
م کوک: اینجا چیکار میکنین.
ــ من با ا/ت کار داشتم .
م کوک: اها بیاین پایین کارتون دارم.
+باشه الان میایم
ا/ت رفت پایین
.........
م کوک: خب ما تصمیم گرفتیم که قبل از عروسیتون بریم سفر.
+سفر برای چی؟
م کوک: خب گفتیم برای اینکه حال و هواتون عوض بشه یه سفر بریم.
+اها.
م کوک: پس فردا آماده باشید که بریم.
ــ مامان فردا زود نیست؟
م کوک: هرچی زود تر بهتر تا زود تر به عروسیتون برسین.
م کوک: ا/ت دخترم میشه یه لحظه بیای.
+باشه الان میام
.......
م کوک: دخترم ا/ت میدونم بخاطر کوک خیلی اذیت شدی من واقعا متاسفم که بخاطر کوک اینجوری شدی .
من نمیدونم واقعا خودت میخوای برگردی پیشش یا به اجبار ولی اینو بدون که کوک واقعا تورو دوست داره.
ادامه دارد...............
- ۶.۵k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط