گفتم آمین

گفتم: "آمــیـــن"
پیش از آن که دعا کنم
پیش از آن که
آرزوهای رنگارنگم را
رو به رویم بچینم
و یکی را انتخاب کنم
همه چیز را به خودش
واگذار کردم. می دانستم ...
که بیشتر ازخودم
نگران من است
و می داند که رویاهای من
پر از کوچه های بن بست و تاریک.
و بی فانوس است
و اگر کسی دستم را نگیرد.
چشم هایم را بستم
و از ته دل گفتم: "آمین"
چرا که می دانستم
یکی آن بالا مرا دوست دارد

#نيلوفر_لارى_پور
دیدگاه ها (۰)

💭و عشق چه باشد؟مرمر چشمان توآفتاب افتاده بر عماره دلمکه جز ب...

ماه مـن... در طلب دیدن تـو شب و دل بی‌تابند! ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌...

💭به آنان که عشق را نمی دانند بگویید:عشق لبخند ساده ایست که ب...

صبح بخیر گفتن اتمثل خاکنم خوردهشوقنفس کشیدنمی دهد...#علی_سلط...

رمان { برادر ناتنی } پارت ۴

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

#رویای #جوانی#پارت_۸خیلی خوشحال بودم که یکی دیگه تو گروهمون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط