ℜ𝔦𝔤𝔦𝔡 𝔪𝔦𝔰𝔰𝔦𝔬𝔫
ℜ𝔦𝔤𝔦𝔡 𝔪𝔦𝔰𝔰𝔦𝔬𝔫
𝓟𝓪𝓻𝓽 ۴
جیمین:صد دفعه گفتم آقا گربه بهم نگو
ات:آقا گربه میدونستی وقتی عصبی میشی سیبیلهات گوگولی میشن(سیبیل گربه ها کیوتن بعد وقتی با جیمین ترکیب بشن غششش)
جیمین:نخیر هم اصلا(کیوت و بچه گونه)
شوگا:اهم اهم
ات:عااا ببخشید شو...ینی پادشاه آتش
شوگا:خوبه که خودتم میدونی نباید با من اینطوری حرف بزنی
ایشششششش چندش
جیمین:راستی ات...
ات:اینجا به نظر شما جای خوبی برای بحث کردنه؟
جیمین و شوگا به نشانه منفی شرشون رو تکون دادن و ما به سمت سرزمین سحر و جادو راه افتادیم وقتی کم کم از جنگل سیاه گذشتیم
ات:خب جیمین چیکار داشتی؟
جیمین:یه سری شایعه درباره تخم اژدها درست شده
ات:اونی که تخم اژدهای ملکه اژدها(توجه داشته باشید ملکه اژدها واقعا یه اژدها هست)توسط ملکه تاریکی گرفته شده؟
جیمین:اوم
ات:هوفففف اون واقعیه
جیمین و شوگا:چییییییییییییییییی؟(شوک)
ات:بعضیا دست گل به آب دادن...من هم وقتی شنیدم نزدیک بود کوک رو بکشم
واییییییی خودمو لو دادم
جیمین:اها راستی اینم میگفتن که تو نمیتونی قدرتت رو کنترل کنی
آب دهنمو قورت دادم
ات:ا...این دروغه
شوگا به پشت سرم اشاره کرد که یه اسب از جنس آب رو دیدم که داشت دنبالمون میکرد
شوگا:مطمعنی؟
ات:هوفففففف ب خدا دست خودم نیست
شوگا:ولی بازم باید به پادشاه الکتریسیته بگیم
جیمین:نههههههههه انگار خودت خوبی
شوگا:چطور
جیمین به پشت سر شوگا اشاره کرد که یه جنگل در حال سوختن بود
شوگا:چ..چی؟
ات:اوه...بدو بیا من درستش میکنم
𝓟𝓪𝓻𝓽 ۴
جیمین:صد دفعه گفتم آقا گربه بهم نگو
ات:آقا گربه میدونستی وقتی عصبی میشی سیبیلهات گوگولی میشن(سیبیل گربه ها کیوتن بعد وقتی با جیمین ترکیب بشن غششش)
جیمین:نخیر هم اصلا(کیوت و بچه گونه)
شوگا:اهم اهم
ات:عااا ببخشید شو...ینی پادشاه آتش
شوگا:خوبه که خودتم میدونی نباید با من اینطوری حرف بزنی
ایشششششش چندش
جیمین:راستی ات...
ات:اینجا به نظر شما جای خوبی برای بحث کردنه؟
جیمین و شوگا به نشانه منفی شرشون رو تکون دادن و ما به سمت سرزمین سحر و جادو راه افتادیم وقتی کم کم از جنگل سیاه گذشتیم
ات:خب جیمین چیکار داشتی؟
جیمین:یه سری شایعه درباره تخم اژدها درست شده
ات:اونی که تخم اژدهای ملکه اژدها(توجه داشته باشید ملکه اژدها واقعا یه اژدها هست)توسط ملکه تاریکی گرفته شده؟
جیمین:اوم
ات:هوفففف اون واقعیه
جیمین و شوگا:چییییییییییییییییی؟(شوک)
ات:بعضیا دست گل به آب دادن...من هم وقتی شنیدم نزدیک بود کوک رو بکشم
واییییییی خودمو لو دادم
جیمین:اها راستی اینم میگفتن که تو نمیتونی قدرتت رو کنترل کنی
آب دهنمو قورت دادم
ات:ا...این دروغه
شوگا به پشت سرم اشاره کرد که یه اسب از جنس آب رو دیدم که داشت دنبالمون میکرد
شوگا:مطمعنی؟
ات:هوفففففف ب خدا دست خودم نیست
شوگا:ولی بازم باید به پادشاه الکتریسیته بگیم
جیمین:نههههههههه انگار خودت خوبی
شوگا:چطور
جیمین به پشت سر شوگا اشاره کرد که یه جنگل در حال سوختن بود
شوگا:چ..چی؟
ات:اوه...بدو بیا من درستش میکنم
۳.۲k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.