در غم قامت رعنای تو شمشاد شکست

در غـم قامـت رعنـای تو شمشـاد شکسـت
بـس‌که شیـرین دهنـی حـرمت قنـاد شکـست
ای شمـالی که تنـت ساز جنـوبی زده اسـت
عربـی رقـص نکـن هیبـت بغـداد شکسـت
دیدگاه ها (۱)

‌خیابان ، کافه ...غروب و یک میز دو نفرهمی‌ترسم پایم را از شع...

فنجان چایی را که تو خریده بودی گذاشته ام برای روزهای بارانیر...

نگارم رفتنت دیوانه ام ڪرد هواےدیدنت پروانہ ام ڪرد شدم آواره ...

بعضی ها پر و بال مان را چیدند بعضی دیگر گفتند چرا نمی پری ؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط