نگارم رفتنت دیوانه ام رد

نگارم رفتنت دیوانه ام ڪرد
هواےدیدنت پروانہ ام ڪرد


شدم آواره تا یابم نشانت
هواےهجر تو بےخانہ ام ڪرد


دلم مے از نگاهت نوش مےڪرد
فراقت راهے میخانه ام ڪرد
💫
دیدگاه ها (۱)

در غـم قامـت رعنـای تو شمشـاد شکسـتبـس‌که شیـرین دهنـی حـرمت...

‌خیابان ، کافه ...غروب و یک میز دو نفرهمی‌ترسم پایم را از شع...

بعضی ها پر و بال مان را چیدند بعضی دیگر گفتند چرا نمی پری ؟...

.امروز که محتاج توام جای تو خالی استفردا که می‌آیی به سراغم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط