انگار این نبودن هایت تمامی ندارند ..
انگار این نبودن هایت تمامی ندارند ..
این نداشتن هایم
این نشدن ها
این نرسیدن ها ..
انگار تقدیرِ من بـا نداشتنت گره خورده است
این دوست داشتن انتها ندارد
تمامِ وجودم از ایـن خواستن ولی نداشتن درد میکند ...
انگار این بغضِ کهنه خیالِ شکستن ندارد ..
دوست داشتنت بغضی ـست که تا ابد همراهم هست ..
نبودنت هم ..
نبـودنت هر روز با من است
که خط میکشد رویِ تمام خیال بافی هایم
که یـادم می آورد
این نداشتن همیشگی است ...
این نرسیدن همیشگی است ..
ندارمت و این تمامِ حرفِ من است ..
عصر چهارشنبه هفتم شهریور 1397 ساعت هجده : هجده دقیقه
1499
1493
این نداشتن هایم
این نشدن ها
این نرسیدن ها ..
انگار تقدیرِ من بـا نداشتنت گره خورده است
این دوست داشتن انتها ندارد
تمامِ وجودم از ایـن خواستن ولی نداشتن درد میکند ...
انگار این بغضِ کهنه خیالِ شکستن ندارد ..
دوست داشتنت بغضی ـست که تا ابد همراهم هست ..
نبودنت هم ..
نبـودنت هر روز با من است
که خط میکشد رویِ تمام خیال بافی هایم
که یـادم می آورد
این نداشتن همیشگی است ...
این نرسیدن همیشگی است ..
ندارمت و این تمامِ حرفِ من است ..
عصر چهارشنبه هفتم شهریور 1397 ساعت هجده : هجده دقیقه
1499
1493
۲.۶k
۰۷ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.