عنوان رمان نگاهی از جنس بهار ...

عنوان رمان: نگاهی از جنس بهار ① part

محوطه‌ی دانشگاه سئول در پاییز، شبیه به یک تابلوی نقاشی بود. برگ‌های نارنجی و قرمز روی زمین فرش زیبایی پهن کرده بودند. پارک ماریا، با موهای قهوه‌ای موج‌دار و چشمان آبی درخشانش که مثل دو قطره دریای زمرد می‌درخشید، ایستاده بود و نفس عمیقی کشید. بوی آزادی و شروع تازه به مشام می‌رسید. او با کلی ذوق و خوشبینی پا به این دانشگاه گذاشته بود.

«اینجا می‌شه خانۀ جدیدم،» با خودش زمزمه کرد و لبخندی زد.

کلاس «مقدمات هنر» پر از دانشجوهای تازه‌وارد بود. ماریا یک صندلی ردیف وسط انتخاب کرد و دفترچه نقاشی قشنگی را که از خانه آورده بود، بیرون آورد. همان موقع، سروصدای ملایمی از در کلاس بلند شد. چند پسر قدبلند و خوش‌تیپ وارد شدند، اما در میان آن‌ها، یکی کاملاً متفاوت بود.

جئون جونگکوک.

قدی بلند و هیکلی ورزشی، موهای مشکی نرمی که کمی روی پیشانی ریخته بود، و چشمانی بزرگ اما جدی. او با اعتماد به نفس و آرامش خاصی حرکت می‌کرد، مثل یک ببر در قلمرو خودش. همه او را می‌شناختند: پسر زرنگ رشته‌ی ورزشی، محبوب و کمی دور از دسترس. به نظر می‌رسید همیشه یک دیوار نامرئی دور خودش کشیده بود.

او مستقیم به سمت صندلی خالی کنار پنجره رفت، همان‌جایی که تنها یک صندلی با ماریا فاصله داشت. وقتی نشست، بوی ملایم یک عطر چوبی و تازه در هوا پخش شد. ماریا ناخودآگاه نگاهی به او انداخت. صورتش جدی بود، اما خطوط نرمی داشت. در نگاه اول ترسناک نبود، فقط... سرد به نظر می‌رسید

نظرتون؟؟
دیدگاه ها (۰)

اولی لباس فرم کوکدومی لباس فرم ماریا سومی چهره ماریا کوک هم ...

چنل شکوفه صورتیبرای کسایی که عاشق رنگ صورتین💗https://splus.i...

روانی؟ 😏

Royal Veil — Part 4: روزمرگی زیر تاج---هنگام ظهر، نور خورشید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط